در اصل روانشناسی به چه معنی است؟! شاید همیشه کلمه روانشناسی به ذهن شما می اید، باید به یک روانشناس مراجعه نمایید! ولی ما اینجا می گوئیم هر کس باید روح و روان خود را بشناسد و همچنین طرف مقابلش را....
طبیعتا و ذاتا روانشناسی را می توان گفت دانش یا مطالعه حالا ما می گوئیم مطالعه علمی روح و روان که امکان پذیر نیست ولی بعضا خیلی چیزهای دیگر قابل مطالعه و قابل بحث است.
وقتی شما پیش یک روانشناس می روید بعضا چیزهایی که برای او مهم است یا کلیه رفتارهایی است که شما دارید یا خوردن، خوابیدن، سخن گفتن،حمله کردن، یادگرفتن، کارکردن، خواندن، و غیره علاقه مند می باشد. بنابراین به این نتیجه می توان رسید که این نوع رفتارها همه اشکار و قابل دیدن با چشم می باشند.
و بعضا خیلی از رفتارهای ما غیر قابل دیدن هستند مثال های زیادی در ذهن من و شما وجود دارد، "به یاد اوردن"، "استدلال کردن"، "ادراک کردن"، و خیلی چیزهای دیگر .
اما هدف اصلی ما شناسایی روح و روان خود و دیگران است مثلا در برخورد با یک تاکسی، یا وقتی شما به تور مسافرتی می روید،یا زمانی که پا به دانشگاه می گذارید، برخورد شما و ارتباط با افراد چگونه است؟!
مثلا چرا ابتدای این که ارتباط برقرار می کنید انگونه که باید باشید نیستید و کمی سخت ارتباط را برقرار می کنید ولی قانون هایی هستند که شما در لحظه اول که شخص را ببنید زیر 4 ثانیه مغز شما ان فرد مورد نظر را انالیز و تجزیه و تحلیل و کلی سوالات را در ذهن شما طبقه بندی می کند! یعنی این کار شاید در هزارم ثانیه اتفاق بیفتد این یکی از کارهای کوچک مغز می باشد که حتی هزاران بار سریعتر از یک کامپیوتر شخص مورد نظر که با شما صحبت می کند را انالیز می کند این فرد چکاره بوده ایا ادم خوبی هست یا خیر....و خیلی سوال های دیگر که بلافاصله مغز با صحبت هایی که طرف مقابل شما می کند ان ها را به صورت اتوماتیک پیدا می کند حالا واقعا این کار در هر سنی رخ می دهد؟
اگر بخواهیم واقعا پاسخ این سوال را بدهیم بله رخ می دهد از یک بچه 3 ساله تا یک فرد بالغ و عاقل این کار رخ می دهد ....مثلا شما یک فرد 2 یا 3 ساله در خانه دارید اگر هر هفته که به خانه شما می اید با او بازی کنید یا برای او خوراکی بگیرید و زمان کافی برای بازی با او بگذارید مطمئن باشید بازخورد خود را در اینده پس خواهد داد و یک تصویر ذهنی جذاب و زیبا برای او خواهید ساخت. اگر بخواهیم علمی تر پیش برویم اگر هر چیزی را طبیعی پیش ببریم موفق خواهیم شد، یعنی چه؟! ببینید شما زمانی که هوا بارانی است کنار جاده ای بایستید و ماشینی که رد می شود بخواهید یا نخواهید اب روی شما پاچیده می شود پس طبیعی است که فاصله بگیرید البته ببینید اگر واقعا بخواهیم یک مسئله را صادقانه بگوئیم طرز تفکر افراد و دیگران و صحبت های ان ها هم مهم است بگذارید شفاف تر عرض کنم یعنی شما کارهایی را می خواهید انجام دهید همیشه صحبت ها و تجربه های افراد مختلف در ذهن شما مرور می شود برای همه پیش می اید مثلا یک نفر می گوید من به انجا رفته ام یا این کار را نکن ضرر خواهی کرد و شما گوش نمی دهید این یعنی شما روح و روان خود را نشناخته اید و حداقل زمان می برد مثلا از 23 سالگی به بعد بسیاری از افراد عقلشان کمی کامل می شود یا کارهایی را که انجام می داده اند دیگر انجام نمی دهند برای همه اتفاق افتاده است قبلا کارهای بچگانه ای که می کردید یا کمی شیطنت ها دیگر ان ها را انجام نمی دهید. خیلی جاها نمی روید به نظر شما دلیل ان چیست× فقط یک چیز است شما روح و روان خود را شناسایی کرده اید که به چه چیزهایی نیاز دارد و به چه چیزهایی نیاز ندارد و بعضا وارد مسیرهای دیگری می شود پولتان را پس انداز می کنید از این به بعد دیگر به فکر کار و خدمت سربازی یا گرفتن خانه و ماشین هستید و مسئولیت پذیری تمام این ها می تواند در یک لحظه در مغز شما یا روح و روان شما اتفاق بیفتد. اما باید شناسایی حتما انجام بگیرید.
بر اساس تحقیق که انجام گرفته از خون بسیاری از افراد دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که هر یک از افراد که گروه خونی متفاوتی دارند تعریف متفاوتی از شخصیت هم دارند:
-در گروه خونی o نگرانی و عصبانیت زیاد دیده می شود! پس راحت با برخوردی که با طرف مقابل دارید می توانید بلافاصله شخصیت او را کمی بسنجید که چگونه به نظر می رسد و یا چطور است البته این ها فقط کارهای زیرکانه و خیلی ریز می باشد که در سخنان عامیانه ای که به پیش می کشید می توانید در عرض چند ثانیه طرف مقابلتان را انالیز کنید مثلا حرفی بزنید ببینید عصبانی می شود یا نه؟! یا نگرانی دارد یا خیر بنده حقیقتا بر روی چند تن از همکارانم و یا دوستان یا اشنایان امتحان کرده ام دقیقا همینطور بوده حالا شاید کمی هم نادرست باشد ولی 90 درصد پاسخ صحیح بوده است.
-گروه خونی ab سرسخت و منطقی هستند! بله ما دقیقا یک اشنایی داریم که هر چیزی که به او بگوییم می گوید منطقی نیست همیشه منطق را در هر کاری در پیش می گیرد به نظرم کار خوبی است اگر همیشه منطقی پیش برویم مثلا وقتی چاهی وجود دارد اگر کمی جلوتر بروید در ان چاه فرو خواهید رفت این یعنی منطق یا وقتی شنا بلد نیستید در عمق زیاد نروید به راستی غرق خواهید شد.....
-گروه خونی b حساس و دوست داشتنی اند! این گروه خونی در کمترین فاصله زمانی ارتباط برقرار می کنند و واقعا دوست داشتنی است شاید در دانشگاهی که بنده تحصیل می کردم چندین گروه به این صورت بودند به هیچ چشم داشتی یا بدون هیچ دلیلی حساس به هر چیزی و با نیت خیرخواهانه کارهای رایگان انجام می دهند یا همیشه دوست دارند کمک کنند.
- گروه خونی a مهربانترین افراد بین تمام گروه خونی ها هستند!
خوب ببینید پس کار سختی نیست شناخت یک دانشجو یا همکار یا اساتید یک دانشگاه یا حتی کسانی که شما با ان ها کار می کنید بعضا اگر بدانید دقیقا می دانید که چه شخصیتی دارند و چگونه برخورد کنید یا در ز ندگی مشترکی که دارید با پدر و مادر همسرتان چگونه رفتار کنید پس یکی از شناسایی های روح و روان طرف مقابل این است. به همین سادگی!
اما اهدافی هم وجود دارد که حتما باید در نظر داشت:
فهم و درک: تا حالا به این کلمه دقت کرده اید در اکثر تلویزیون و سریال ها این کلمات به کار گرفته می شود "درک کن" در چه وضعیتی هستم! ولی واقعا فهم و درک یعنی چه از نگاه کلی؟
یعنی زمانی که شما می گویید مدارا کنید یکم قناعت کنید"طرف مقابل بفهمد که شما هزینه ان کار را که از شما می خواهد انجام دهید را ندارید" شفاف تر "پول ندارید" خوب ببینید با یک زبان دیگر می توانید بگویید ولی طرف مقابل درک و فهم بالایی دارد و می فهمد که فعلا پول ندارید.... ولی زمانی که شما سریعا بازخورد پول ندارید را بگویید اشتباه است یک جورهایی می توانید بعد از گذشت یک مدت درک و فهم طرف مقابلتان را بسنجید در چه وضعیتی است با گفتن کلمات مترادف که رک نباشد و صریح و مستقیم یا مثلا بگویید به نظر من اگر چند روز بعد به مسافرت یا اینکه به خرید برویم بهتر است این یعنی با مدارا کردن هایی که انجام شده باعث شده است وضعیت بهتر و شرایط عالی تری را بدست اورده باشید.
ولی در تعریف بهتر می توان گفت که فهم و درک یعنی اینکه شما علل یک رفتار را بتوانید توضیح دهید! ولی گاهی اوقات طرف مقابل بلافاصله می فهمد و نیازی به توضیح نیست.
البته درک و فهم در خیلی موارد دیگر قابل مشاهده است زمانی که شما در دانشگاه هستید و استادی واقعا خسته و ساعات اخر با شما کلاس دارد و بعضا یک سری از افراد به شیطنت خود ادامه می دهند یا درک ندارند واقعا استاد خسته هست و نباید زیاد بحث و گفتگو کرد و مسائلی را که یاد نگرفته اید در روزهای بعد که حوصله و انرژِی بیشتری استاد دارد بگذارید این یعنی شما روح و روان را چه در خود چه در دیگران به اسانی شناسایی می کنید.
-پیش بینی: هدف دیگر پیش بینی می باشد یعنی توانایی پیش بینی دقیق رفتار می باشد. مثلا هزاران بار اتفاق افتاده است که ماشین های زیادی در کنار جاده خراب شده اند و با اینکه از شما درخواست داده اند شما رد شده اید این یعنی پیش بینی یک جورهایی می شود بی احساسی نسبت به راننده ای که تک و تنها ایستاده است ولی اولین کاری که اکثرا انجام می دهند قضاوت است...حتی اگر خودتان هم تنها باشید با خودتان صحبت می کنید در ذهنتان مثلا بنزین باید می زد چرا کم زده یا شگرد او این گونه است یا یک زنجیر چرخ چقدر زمان می برد...بی تفاوتی !
یک مثال شما اگر نسبت به یک مورد این گونه بی تفاوت باشید مغز شما رفته رفته بی تفاوتی را قبول خواهد کرد و بعضا در اینده این گزینه و پاک شدن ان از مغز کاری سخت است.
"زمانی که به دانشگاه می رفتم یک ماشین 206 در یکی از جاده های بیابانی در کنار زده بود هوا انقدر گرم بود که حتی نمی شد یک دقیقه کنار جاده ایستاد فقط به خاطر یک اچار چرخ و لاستیک پنچر شده بنده در یک لاین دیگر بودم و ان فرد تنها یک لاین دیگر حدودا 5 دقیقه گذشت و من جلوتر نگه داشتم و کاملا مشاهده می کردم حتی با این تفاوت که ماشین های زیادی رفت و امد داشتند قادر به نگه داشتن نبودند ولی با یک اچار چرخ کار او راه افتاد...." گاهی اوقات اگر واقعا از شما درخواستی ندارند کاری را انجام ندهید ولی گاهی اوقات اگر درخواستی دارند انجام دهید یک نکته اینجا لازم است که باید گفت و برای خیلی ها سوال است؟ اعتماد نکردن یا خطر! ولی ما می گوییم کنترل: یعنی علت و پیش بینی رفتار طرف مقابل، یعنی هوشیار بودن نسبت به اوضاع و احوال و شرایطی که به شیوه ای قابل پیش بینی بر رفتار اثر می گذارد. یک مثال زمانی که یک استاد در کلاس درسش تغییراتی را می دهد و این تغییرات باعث می شود، تا دانشجویان بهتر مسائل را یاد بگیرند یعنی کنترل را اعمال کرده است.
پس نتیجه شناسایی روح و روان در جامعه امروزی ما، ارزوی تمامی افراد برای شناخت رفتار است، اگر هر یک از ما با اطلاعاتی که داریم رفتار طرف مقابل را شناسایی کنیم خوب مطمئنا بهتر می توانیم با او حرف بزنیم یا ادامه دهیم.
بعد از شناسایی کامل می رسیم به تقویت روح و روان:
ما از یک لحاظ دیگر بررسی می کنیم نه از طریق غذا یا نوشیدنی ها و چیزهایی که اشکار هستند و دیده می شوند بله از لحاظ مغز!
*قانون اول: اصول فردی: تعریف این قانون این است یک اصولی را برای خود داشته باشید یعنی شما ساعت چند از خواب بیدار می شوید؟ و به چه کارهایی می پردازید؟ یا اینکه به کجاها می روید؟ یا اینکه چه متد و روش هایی و قانون هایی را برای خود دارید؟
خوب، بنده و چند تن از دوستان تصمیم گرفته ایم یک قانونی بگذاریم به اسم :چاکراه: دلیل این اسم یعنی چندین سال هست تصمیم گرفته ایم که برای تقویت و روح و روانمان در مورد هیچ احدی قضاوت نکنیم هرکسی هرچیزی هست به خودش مربوط می شود به ما اصلا ربطی ندارد خودش می داند و بس! یا غیبت در مورد کسی که اصلا نمی شناسیم و ندیده ایم یا اصلا دیده ایم و از نزدیک هم دیده ایم ولی حق نداریم جار بزنیم! یا یکسری افراد که دقیقا دوست ما هستند و ما گاهی اوقات پشت سر ان ها با این که نزدیک هستند حرف بزنیم! یا اینکه کسی کاری انجام می دهد را سرزنش کنیم حتما دلیل دارد به قول استادی که در یک ورزش خاص داشتیم هر چیزی در جهان شامل "چرا و چطوری" است؟! زمانی که شما یک کسی که به مواد مخدر اعتیاد دارد را می بینید کسی تعریف می کند اولا می گویید چرا اینگونه شده است و دوما اینکه چطوری خوب این ذات ما است که راهی که ان را به این صورت دراورده چگونه بوده است. ولی این قانونی که ما تعیین کرده ایم اصولی است و فردی و هر کدام در مواجه شدن با این شرایط میگوییم "چاکراه را رعایت کن".
این کار بعضا راه هایی که برای شما بسته شده است را به راحتی باز می کند و این قدرت خداوند است که همیشه اگر شما درست حرکت و رعایت کنید خدا هم پاداش شما را خواهد داد. پس هیچوقت فراموش نکنیم...همیشه یک قانون برای خود داشته باشید یا اگر واقعا چندین نفر هستید این بحث را با ان ها در میان بگذارید و شریکشان کنید. مطمئنا بازخورد خوب نه عالی ای را بعد از مدت ها خواهید داشت.
و اما یک سوال برای ما پیش می اید مگر می شود این طور: برای این هم راه کار است اگر ذات و فطرت درستی دارید و روح و روان عالی ای دارید سعی کنید پنهانی مشکلی که دارید را با طرفتان بیان کنید!
مثلا من از این اخلاقت خوشم نمی اید! یا مثلا سیبیل به تو نمی اید! یا مثلا این کار درستی نیست! مثلا من انقدر پول همراهم وجود ندارد که هزینه ان جا را حساب کنم! این یعنی شما از قدرت خارق العاده ای برخوردار هستید و از صحبت کردن پشت سر خوشتان نمی اید و کاملا رک هستید. و عذاب و وجدانی ندارید همانجا می گویید و بازخوردش را هم تحویل می گیرید.
*قانون دوم: شخصیت پابرجا و مداوم: همیشه یک شخصیتی انتخاب کنید برای خودتان که خودتان با ان شخصیت لذت می برید و ان شخصیت در ذهن شماست به هیچ چیز دیگر فکر نمی کنید برای همه ما اتفاق می افتد که در خیابان راه می رویم همیشه به اینکه چه کسی هستیم و چه شخصیتی داریم فکر می کنیم یا در چه رتبه ای قرار داریم؟ به نظر بنده از لحاظ مالی و علمی و تحصیلات سعی کنیم تمامی ان ها را داشته باشید که قابل بیان باشد. طوری که از جهاتی با دیگران تفاوت داشته باشید. مثلا خیلی ها شخصیت کند و بعضی دیگر شخصیت تندی دارند بعضی ها زود یاد می گیرند بعضی ها هم دیرتر مطالب را یاد می گیرند، بعضی ها مطالب را زود فراموش می کنند. پس سعی کنیم جنبه های دیگر شخصیت یک فرد را که پنهان است اشنایی پیدا کنیم به این قانون، و از روش های خاص روانشناسی استفاده کنیم. مثلا فردی نباشید که در جامعه بر اساس کسی که هستید و نقش بازی کنید بعضا بنا به دلایلی بازی کردن نقش با ان چیز واقعیتان که در جامعه هستید شما را در بدترین وضعیت ذهنی قرار خواهد داد. شخصیتتان را با عادت هایی که دارید و در طول زندگی کسب کرده اید خواهید داشت ولی ما می گوییم ان ها را با استفاده از این قانون تقویت و بعضی از ان ها را حذف کنید.
*قانون سوم: صفات ممتاز و مداوم: همیشه صفات بارز و هوشمندی داشته باشید: هر کسی به ان پی ببرد و متعجب شود، "پیشرفت" زمانی که شما در دبیرستان درس نمی خواندید ولی بعضا دیپلم را که گرفتید برای کارشناسی شرکت کردید و همینطور ارشد و همینطور دکترا این یعنی صفت "پیشرفت" شما در مقابل دوستانتان که از حال و احوال شما هر از چند مدتی با خبر هستند این برای شما همیشه یک صفت ممتاز است به نظر شما چرا؟ یکی از دلایل انجام دادن کارهای مشکل، قدرت نفو بالا، راه انداختن کسب و کار برای خود.
"صفت نظم و ترتیب" مرتب کردن اشیاء و امور، نظم و ترتیب دادن به امور، متعادل ساختن و تمیزی و دقت.
بستن ساعت نشان از منظم بودن و مدیریت زمان شما است. گرفتن یک کیف مهندسی در دست نشان از این است که شما فرد مفیدی برای جامعه هستید و شخصیت عالی را در جامعه دارید. و یک وضعیت ظاهری اراسته و مناسب شما را یک فرد قابل قبول نشان خواهد داد.
"با وجدان بودن" اگر این کار را در حقش بکنم ثواب دارد، مثلا در خدمت سربازی کسی که زودتر از دیگران بلند می شود و برای وجدانی که دارد تمامی پوتین ها را واکس می زند بدون اینکه حتی یک نفر در محوطه پادگان باشد و ان ها را جفت می کند و هیچ کس نمی داند ولی مدتی بعد ان سرباز را می خواهند به دفتر بازرسی برود و بدون هیچ دلیلی 1 ماه برای او تشویقی می نویسند بدون هیچ توضیحی زمانی که شما توضیحی نمی دهید مطمئن باشید کسی هم در مقابل کاری که می کند هیچ توضیحی نمی دهد گاهی اوقات بی کلام بودن و انجام دادن کار خیلی چیزها را عوض خواهد کرد بدون توجیه بدون دلیل بدون صحبت ! ایا کسی از او خواسته بود که این کار را انجام دهد خیر بی هیچ چشم داشتی و بدون هیچ دلیلی خیلی ساده یک نکته را رعایت کنید زمانی که به هر جایی می روید وظیفه خود را انجام دهید هیچ وقت زیر و رو نکشید یا بخواهید از زیر کاری که محول شده است در بروید مطمئن باشید اگر به درستی انجام دهید و فقط کارتان درست باشد همه شما را تحسین می کنند و قابل ستایش خواهید بود و خودتان هم لذت می برید این یعنی اینکه وجدان شما همیشه عالی و زیبا خواهد بود. (سنجیده باشید، دقیق باشید، پرکار باشید، پشتکار داشته باشید.)
"خوشایندی" همیشه این صفت مشکل گشای همه راه های سخت است، در هر مکان و زمانی حتی در بدترین شرایط این متد را داشته باشید. اگر خوشایندی داشته باشید رفتاری دوستانه و همکارانه خواهید داشت، صفاتی دیگر هم از این خوشایندی جوانه خواهند زد. مودب و با نزاکت بودن یا خوش فطرت بودن، بخشنده و رقیق القلب و متحمل بودن....
"صداقت" همیشه کلام صادقانه نفوذ داشته و دارد و با صداقت به پیروزی خواهید رسید شک نکنید. یعنی اگر صداقت در وجودتان ریشه کند و همیشه صادق باشید و دروغ نگویید و این عامل در روح و روان شما درج شود یک سری از چیزهای ناشناخته و تابه حال چیزی را که فکرش را نمی کرده اید به سراغ شما خواهد امد. خواستگاری می روید صادق باشید جوگیر نباشید من فلانم و بسانم یا درامدم 3 میلیون هست چیزی که هستید را بگویید اگر واقعا هفته 300 تومان کار می کنید بگویید اگر واقعا خانه ندارید بگویید اگر واقعا یک سری اخلاق ها دارید بگویید باز و شفاف بریزید روی دایره الان نگویید بعدها خودش معلوم خواهد شد معیارهایتان را بگویید خواسته هایتان چیزهایی که در اینده می خواهید برسید و ارزوهایتان از خانواده تان اخلاق و رفتارشان چگونه است دوستانتان چگونه هستند و چه مدلی همه چیز را همیشه برای کسی که می خواهید همیشه با او باشید شفاف سازی کنید این مورد مثال هست در محیط کار هم همینطور باشید بگویید از این کار بدتان می اید و خوشایند این مدل کار نیستید .....گاهی اوقات شفاف و بی منظور صحبت کردن بازخورد عالی را در پی دارد. صداقت شما را فهمیده، باهوش، خلاق و با فرهنگ، نمایش می دهد. در تک تک سلول هایتان وارد خواهد شد و در خصوصیات ظاهری شما تاثیر خواهد گذاشت.
*راستی کن، که راستان رستند*
*راستگاران بلندنام شوند*
*یوسف از راستی رسید به تخت*
*گر بدی دامنش گرفت چه باک؟*
*راست گوینده راست بیند خواب*
*چون درو بود راست کرداری*
*چون به نیکی درید پیرهنی*
*پیرهن کین بود مقاماتش*
*گو بدر بر تن نکو رفتار*
*دامنی را که در کشی ز هوا*
*به گزاف آنچنان عزیز نشد*
*چون خیانت نکرد با دل جفت*
*پاک دل را زیان به تن نرسد*
موفق باشید.