مرتضی پاک نیت

بلاگ تحقیقاتی و علمی و پژوهشی...

مرتضی پاک نیت

بلاگ تحقیقاتی و علمی و پژوهشی...

مرتضی پاک نیت

این بلاگ حاصل 10 سال تجربیات بنده هست، به همین دلیل تحقیقاتی و پژوهشی بوده، و برای دانشجویان و کاربران عزیز و گرامی جهت رشد و شکوفایی علم و علم اندوزی ایجاد گردیده است.

با مدیریت: مرتضی پاک نیت

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • ۲۳ ارديبهشت ۹۶، ۱۴:۰۸ - زهرا محمودی
    احسنتم
نویسندگان

۳۴ مطلب با موضوع «دست نوشته های یک فریلنسر» ثبت شده است

خداوند بهترین شنونده است
  هنگام نیایش
نیازے بہ فریادڪشیدن یا
بلند گریه ڪردن نیست…

او آرامترین نیایش دل هاے
پاڪ را نیز مےشنود…

چند روز پیش حسابی که اتاق را تمیز می کردم،تا فرشی جدید را که گرفته بودیم برای اتاق بندازیم کلی کتاب در اتاق از قدیمی تا جدید را دیدیم که البته نیمی از کتاب ها برای حاج خانم بود، همینطور که سرگرم مرتب کردن بودیم چشممان به کتابی ناب در لابه لای کتاب ها افتاد و ناخودآگاه به والله اصلا اتفاقی چشمم آن کتاب را گرفت، شاید بالای 100 تا کتاب بود که ما از لا به لای آن ها این کتاب را گلچین کردیم و یکی دو ورق زدیم و مطالعه کردیم حاج خانم می گفت چی پیدا کردی که تو را انقدر محو و متعجب کرده گفتم هیچ، یک کتابی هست که دارم می خوانم انقدر این کتاب عالی بود که باور کنید من بیخیالش نمی شدم شاید تا نیمه های شب این کتاب را خواندم، گفتم خدایا این چه حکمتی است که در بین این همه کار ما را این کتاب شیفته خود کرد، نکته جالبش این جاست با کلی تحقیق در اینترنت و پرس و جو گفتیم حیف است نسخه PDF این کتاب نوشته نشود و بر روی اینترنت قرار نگیرد، انصافاً چندین شب بیخیال درس و مطالعه و کارهای مهم شدیم و نشستیم به تایپ کردن این کتاب بسیار قشنگ و زیبا. اصلا اگر نام نویسنده و کتاب را بگویم می گویید چرا حالا نگارشش ان شب و از لا به لای آن همه کتاب به دست ما افتاده ....الله اکبر خدایا شکرت یعنی ما بنده حقیرت را قابل دانستی که این کتاب را پیدا کنیم و بیاییم با شکل و شمایلی زیبا و عالی تر که خود است و بیشتر شود درستش کنیم این چه حکمتی بود که خود دانی و بس. هیچ چیز در این جهان و نظام هستی اتفاقی و بی حکمت نیست همه چیز روی قاعده و قانون است خداوند بهترین انسان ها را گلچین می کند و می برد پیش خودش چندی پیش قبل از نوشتن این کتاب ما پسرعمویمان فوت کرد اصلا دل و دماغی نداشتیم ولی آمدیم و این کتاب را با فونتی زیبا نوشتیم هنگامی که این کتاب زیبا را نگارش می کردم انقدر زیبا و شگفت انگیز بود برای هر متنی که می نوشتم اشک از چشمانمان جاری می شد، اسم این کتاب هست "الهی نامه"کتابی که پیشنهاد می کنم یک بار بخوانید نویسنده اصلی این کتاب ایت الله حسن حسن زاده آملی است. زمانی که شیوه زندگی او را خواندم با خودم گفتم خدایا من هیچم و پوچ.....روی زمین با غرور رفتن ...خودگیر بودن و تفاوت قائل شدن.... ما انسان ها هیچی هستیم......

ابت الله حسن حسن زاده آملی

چقدر این چهره نورانی است آدم با دیدنش سیر نمی شود، باور کنید اگر این کتاب که اولین کتاب او بوده را بخوانید می بینید که این عالم گرانقدر با این همه استعداد وسیعش این کتاب را چگونه نوشته! کسی که انقدر کتاب و درجات علمی را پشت سر گذاشته خودش را در این کتاب جوری وصف کرده در برابر خداوند، که ادم وقتی یک ان در خودش نظر می کند میبیند هیچ چیزی ندارد حالا ما چند سالی است درس می خوانیم این همه خودمان را میگیریم فکر میکنیم دقت کنیم فکر می کنیم که کسی هستیم...نخیر اگر انسان خاضع و خاشع در برابر خدایش نباشد یا ایمان قوی نداشته باشد باور کنید مثل درجا زدن در یک جا می ماند که می دود و به پوچی می رسد.

خلاصه اینطور شد که ما امدیم یک نسخه بسیار زیبا تهیه و تنظیم کردیم البته با فونت ایران نستعلیق که خداوند و این عالم بزرگوار از ما راضی باشد که حقیری هستیم که توانستیم کار خیلی کوچکی انجام دهیم. انشالله که کاربران و دانشجویان زیادی این الهی نامه را بخوانند و از ان بهره ببرند، لازم نیست همیشه انسان اقتصادی فکر کند و یا برای پول کار کند گاهی اوقات آدم حتی این طور کتاب های ناب و خاص را بشیند و بنویسد روحش طراوت خاصی به خود می گیرد و یکسری غبار از روی قلب و دلش پاک می شود. دیشب به خواهر می گفتم چرا این کتاب امد زیر دست ما و تصمیم به نگارش آن گرفتیم جمله قشنگی گفت"هیچ کاری در این دنیا اتفاقی نیست ".همه ما در زندگی های روزمره خود یا در اجتماع یا محل کارمان با حکمت های زیادی مواجه می شویم ولی چون ایمان ضعیفی داریم یکم سخت باوریم و اکتفا نمی کنیم. هنگامی که رسیدیم به اواسط متن ها و جمله های این بزرگوار می گفتم اخر کارهای ما هم شد مهم! کار مهم یعنی این کتاب... باور کنید هر چقدر می نوشتم عاشق تر می شدم همینطور انقدر جملات و اشعار زیبا بود که اشک جاری می شد. کاش همه ما مثل این عالم بزرگوار بودیم خیلی غبطه می خورم که این همه زمان داریم برای هر کاری ولی وقتی برای معنویات نمی گذاریم افسوس. خیلی دوست دارم تا کتاب های بعدی را همینطور با بهترین شیوه و خلاقیت بالایی بنویسم....خدا توفیق بدهید انشاءالله.

الهی، به حق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده!

الهی، راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر.

الهی، "یا من یعفو عن الکثیر و یعطی الکثیر بالقلیل" ، از زحمت کثرتم و ارهان و رحمت وحدتم ده!

_نسخه PDF این کتاب را می توانید از لینک زیر دانلود نمایید.

http://followgram.ir/images/download-icon.png

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۶ ، ۲۳:۵۰
مرتضی پاک نیت

گاهی اوقات برای همه ما پیش می​آید، افرادی که به شما نزدیک هستند حالات و رفتار عجیبی از خود بروز می​دهند، که کاملا ناشناخته است برای شما و طرف مقابلتان... البته باید خیلی زیرکانه و با روانشناسی ان​ها را بشناسید. این طور بگویم سعی کنیم شنونده خوبی باشیم، خوب مشاهده کنیم، خوب هم انالیز کنیم و بازخورد عالی را انتقال بدهیم چند روز پیش ما به بازار رفتیم با دوست خود یک پیراهن بگیریم خلاصه زمانی که رفتیم داخل مغازه بعد از خوب مشاهده کردن و انتخاب عاقلانه و چیزی که در شان و منزلت ما باشد هر لباسی را نمی پوشیم حقیقتا یک فروشنده ای بود که هر لحظه پیشنهاد می داد اقا این را بخر این را بگیر و ان از همه بهتر است و جنس خوب و خارجی است،​ گفتم ما این را انتخاب کردیم. یک بار امتحان و خرید کردیم خلاصه ما زمانی که کارت عابر بانک را به ایشان تحویل دادیم گفت چقدر کاغذ تراکنش ها را نگه داشتی مثلا که چه شود لبخندی زدیم و با ما ترکی صحبت کرد و ما گفتیم متوجه نمی شویم و باز هم بنده لبخندی زدم هیچی نگفتم و یک لحظه به جمله فرانسوی گفتم شما چکاره هستید؟ گفت جان بلافاصله عصبی شد!​گفتم شما ترکی صحبت کردید و بنده فرانسه صحبت کردم چرا یک هو ناراحت شدی؟ گفت راستش فکر کردم دارید به لحن بدی سخن می گویید! گفتم عجب...می دانید چه گفتم؟ گفتم شما کلی حرف های ریز و درشت بار ما کردید ولی ما با لبخند جواب شما را دادیم و گفتیم در دلمان این نیز بگذرد چیزی نگفت و خندید انقدر خوشحال شد گفت شما واقعا چقدر ادم جالب و خوش اخلاقی هستید! بماند فقط می خواهم گاهی اوقات بگویم لازم نیست یک ساعت سر خیلی از چیزها که وقت ما را می گیرد یا باعث ناراحتی دو طرف می شود بحث کنیم یا ادله بیاوریم، مثلا که چی به تو مدال می دهند یا پول یک سری از انسان ها را باید با کلمات و روانشناسی رفتار بشناسی خود بنده چندین دوست دارم هنگامی که به ان ها گفتم می خواهم ارشد شرکت کنم و مدرس دانشگاه شوم اصلا از این رو به ان رو شدند یک لحظه بازخوردی مصنوعی و باور کنید دقیقا می دانید چه خندهایی را می گویم و چه اخلاقی که شاید در طول سالیان دراز ان اخلاق ها را ندیده باشید از طرف مقابلتان و بعد گفتم دکترا کتاب تست کنکور گرفته ام و می خواهم بهترین دانشگاه ایران قبول شوم دیگر تحمل شنیدن نداشت یا می خواست فقط فرار کند که چرا این خواند و موفق شد من  اندر خم یک کوچه مانده ام می دانید مشکل کجاست؟!​یک سری از ما ادم ها در سن پایین یا بالا طرف مقابلامان حرف های منطقی و خوبی می زند که اصلا دلمان نمی خواهد گوش دهیم یا حرفش را قبول کنیم یا فکر می کنیم اگر به راهنمایی ان گوش دهیم ضرر می کنیم یا اینکه شخصیتمان له می شود چطور بگویم یک جورهایی غرور که من بیایم و به حرف این گوش کنم عمرا!

ما همیشه سعی کردیم تمامی مهارت های تخصصی را همراه تحصیلات دانشگاهی برویم یک مدرسی بود تا به ان گفتم که دفترچه های دکتری امده باور کنید 30 و خورده ای سال دارد رفتارش شد عین ادم های عجیب و غریب باید بازخوردش را می دیدیدلبخند یا مثلا خیلی از جملات روانشناسانه دیگر را هم باید بلد بود که این فقط یکی از ان ها است مثلا شغلی را بگویی که می خواهی در چند روز بعد برای مصاحبه بروی یا خیلی چیزهای دیگر....که واقعا کتاب های روانشناسی زیادی را بگیرید و مطالعه کنید گفتم اگر این دوره تحصیلاتی تمام شود باید یک دکترای پزشکی هم بگیریم چیزی که علاقه دارید ادامه بدهید تا پایانش خلاصه می گفت ولش کن بابا تو چه ادمی هستی می خواهی شرکت کنی دکترا!!من همین طور مانده بودم تعجب برانگیز. ادم به جز علم و عبادت که هم قران و هم احادیث معتبری در این دو مورد تاکید بسیار بالایی کرده اند مگر چیزی دیگر وجود دارد که انسان را به سعادت برساند در مصاحبه تلویزیونی یک بنده خدایی عرض کرد که علی دایی هم دکترا می خواند من باورم نمی شد می گفت اقای دایی می گوید مغز را به سمت و سویی می برد که شاید باور نکنید علاقه ای و شوری در انسان در همه کارهای دنیوی به وجود می اورد به به احسنت.

نظرم بر این است که خوب ببینیم هر چیزی که در اطراف ما هست انسان ها، طبیعت، هر چیزی که شما فکرش را بکنید. پس خوب گوش کنیم این خوب گوش کردن خیلی مهم است با تاکسی زمانی که ماشین در خانه نبود و برادر گرامی و حاجی رفته بودند بدون هماهنگی ما مجبور شدیم به دانشگاه برویم الحق بحث داغ و جذابی در مورد ازدواج و کار جوانان داشتند سه مرد 40 تا 45 ساله هر چقدر ما را مجبور می کردند نظری یا سخنی چیزی بگوئیم اصلا و ابدا جالب است ما را مثال می زدند که جوان ها سرشان در گوشی هست و و غیره لبخندبا سوال های بی ربط که ما پاسخ بدهیم بی فایده بود، چون اصولا اخلاقی که ما داریم این است که اخر سر انالیز می کنیم و بازخورد را ارائه می دهیم باید کمی شبیه کامپیوتر بود!​ اواخر صحبت طرف مقابل سواد نداشتخجالتی یا همه چیز را ساده گرفته بود و بنده خدا یک پراید داشت و از زندگیش راضی بود...و می خواست فکرش را تحمیل کند یا راننده تاکسی ای که اخر شب بود و از محلی که پروژه ای خیلی عظیم را انجام داده بودیم بر می گشتیم تا اینکه ما را به مقصد برساند مدام از این و ان غیبت می کرد از زندگی و کار دیگران گرفته تا چگونه هستند و تجزیه و تحلیل شخصیت و حساب بانکی یک سری از ادم ها از دختر و پسر و مردی که اصلا شاید ان ها را نمی شناختمهر شده ولی مدام حرف ها و باور های غلطش را به مسافر تحمیل می کردمهر شدهجالب اینجاست ان هم تایید می کرد ببنید در این مواقع عقل حکم می کند بحث نکنید چون دنیای تحصیل کرده ها کاملا متفاوت است با یک سری افراد عوام الناس که این طوری همه چیز را انالیز می کنند پس سکوت بهتر است به نظر من چون طرز فکر ان کجا و یک فردی که دکتر یا فوق لیسانسه است یا لیسانس کجا خوب معلوم است زمین تا اسمان فرق دارد. بازخورد را باید در این مواقع کور کرد. تمامی زندگی یک سری از ادم ها شده فقط مردم چه می گویند مردم چه فکری می کنند باور کنید در کلاس ها مدام شاهد این هستم کسانی که به کلاس می امدند و مدام می نالند کار نیست اگر بروم سر این کار مردم...اگر این رشته را بخوانم مردم اگر این کار را کنم مردم باور کنید یک استادی در کلاس خانواده که ما می رویم یک سری جملاتی به ما می گوید باید با طلا نوشت و بر سر کوچه ها و محله ها زد.

کلمات سمی به کار نبریم در زندگی که داریم همه چیز را خوب ببینیم یا شنونده عاقلی باشیم هیچ وقت زود از کوره در نرویم همیشه مهربان باشیم و درست ترین کلمات و عاقلانه ترین کارها را که منطقی هستند انجام دهیم و انالیزوره خوبی باشیم. باور کنیم که موفق ترین ادم روی زمین هستیم نه مثل یک سری ادم ها اخلاق و رفتار بلافاصله چون دوستمان بیشتر از ما می فهمد رابطه را قطع کنیم با چون او از ما باهوش تر است دیگر به سمتش نروم و همیشه پشت سرش از او بد بگویم به نظر من این کارها بی فایده است و یک مدل  نشخوار فکری و عذاب روحی و جسمی که بی فایده است....ادم هایی در دوران دبیرستان بودند که خیلی تیزهوش تر از ما و عالی در هر درسی بودند ولی ما به هیچ یک نه حسودی می کردیم نه رابطه مان یا اخلاق و رفتامان با ان ها تغییر می کرد همان حالت پیش فرض حالا ان ها شدند یک سری ادم در شرکت که درس را ادمه ندادند و اخر سر هم میروم پیششان کلی گله می کنند از زندگی و کار و شغلی که دارند یا لیسانس به هیچ دردشان نخورد و در هیج کجا مورد استفاده نبود می گویم ای دوست یادت می اید چقدر درس می خواندی و خودت را خسته می کردی انسان باید اعتدال داشته باشد نه اینکه ان روزها اینطور و در مقاطع بالاتر بیخیال و سرگرم کار و سرمایه که قبلا گفتم "هزاران بار هم تکرار می کنم شغل های سهل الوصول به اسانی هم از دست می روند" به همه دوستانم می گویم و همیشه در ردیف های مساجد انقدر این جوانان را نسبت به درس زده کرده اند بدرد نمی خورد به جایی نمی رسی جوان دل و دماغ درس خواندن و مقاطع بالاتر را ندارد! عجب!​ با یکی از ان ها صحبت می کردم گفتم چه می کنی درس و کار چطور پیش می رود گفت لیسانسم را بگیرم دیگر نمی خوانم غلط کردم بدرد نمی خورد اگر نمی خورد که همان اول یا اواسطش هم ان را بیخیال شوی کمک شایانی کرده ای به خودت منتها ما گفتیم این دوران را سپری کردیم و تو هم بخوان مطمئن باش ضرر نخواهی کرد و به بالاترین قله ها که رسیدی مطمئن باش خداوند امید هیچ کس را نا امید نمی کند اگر نشد من میام در همین ردیف و تو هر چه خواستی ما را سرزنش کن در یک مطلبی نوشته بودم همه چیز بستگی به خود ما دارد یادمان باشد گلیممان را خودمان هر طوری شده باید از اب بیرون بکشیم درست و درمان .

یک راهکار ما همیشه این بوده دعوت به دکترا کنیم تمام رفقای خودمان را تا منطقه مان یک دانشگاهی با 10 دکتر در هر رشته داشته باشد یک هیئت علمی قویلبخند ترازی بالا که از بهترین دانشگاه ها به انجا بیایند و کلی افتخار و در بهترین درجه قرار بگیرد نه اینکه بیاییم از فرصت استفاده کنیم بگوئیم نخوان خوب نیست یا بیخیالش شو نه این طور باشد که پس انسانیت کجا رفته باید طرف را به علم و مطالعه دعوت کرد مطمئنن هم علاقه بوجود می اید و هم شیفته شدن نسبت به ان که قابل توصیف نیست.

"تغییر به دست خود ماست و واقع بین باشیم و با قدرت ادامه دهیم و با سختی: مطمئنن به همه چیز همه دنیا خواهند رسید ولی طبق اصول و یک پلن منظم نه 40 سالگی بیایی و درس بخوانی خوب است و فایده هم دارد و دیر هم نیست درست است ...ولی ان جوان که در 28 سالگی دکترا گرفته کجا و ان کسی که در 40 سالگی دکترا گرفته کجا" خوب خیلی تفاوت زیادی دارد.

موفق باشید.

مهندس مرتضی پاکنیت.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۶ ، ۲۰:۰۹
مرتضی پاک نیت

Secrets of how to get the path to success

 

همه چیز به خود ما بستگی دارد،​ پس هر طور شده باید با یک روش دقیق و اصولی و نقشه ای درست و حسابی برای خود طراحی کنیم و با ان پیش برویم اول هدف بعد شلیک! به قول یگان مخصوص نوپو که مصاحبه ای در یکی از کانال های تلویزیون انجام داد گفت که چه چیزی باعث شده که دقیقا به هدف بزنید و حتی یک درصد خطا نداشته باشید؟ از کجا شروع کردید و چطور به اینجا رسیدید؟ می دانید در پاسخ چه گفت!​ گفت کسانی که به این یگان قدم بر می دارند و برای مصاحبه می ایند ما ابتدا با یک تفنگ بادی به ان ها اموزش می دهیم! خیلی عجیب است تفنگ بادی...گفت بله تفنگ بادی پایه این نوع اموزش و هدف گیری بدون خطا است یعنی 100%، بعد تمرین و تکرار در روز و زمان دقیق و به صورت اصولی! و بعد از یک مدت ان فرد یک نیروی ویژه تمام عیار به حساب می اید و همه فن حریف و اماده.

 هدفی که از نوشتن این مطلب داشتم فقط نوشتن رازهای جزیی و کلی هست انقدر که شاید شما هزاران کتاب و اموزش هم ببینید و تمرین کنید بی فایده است، ولی تنها چیزی که به شما قدرت می بخشد و باعث می شود در مسیر موفقیت قرار بگیرید چیزی نیست جز "مغز" شما هر طور که مغزتان را برنامه نویسی کنید، همانطور پیش می رود مثلا شما اگر به مغزتان یک پلن با شخصیت بدهید یک فرد تحصیلکرده و منظم و خیلی ریزبین و دقیق مغز شما شروع به جستجو کردن و به سوی راه های جدید و مثبت پیش می رود، انگار به سمت کامل شدن دقیقا اینطور تجسم کنید که در ذهن شما کپسول هایی وجود دارد و باید تا 100 درصد پر شود مثلا انرژی + یا منظم بودن یا تحصیلات عالیه....یا خیلی از چیزهای دیگر.

 

فکر می کنید تحصیل بی فایده است،​ ولی اگر نسل را پیش بینی کنید می بینید نه اینطور نیست!​ مثلا شما اگر دکتر یا پرفسور باشید مطمئن باشید بچه های شما هم به همین شکل خواهند بود،​اگر هم نشدند می دانید تربیت درستی داشته اید در قبال فرزندان خودتان، و همینطور این کار به نسل های بعد انتقال پیدا می کند اگر شما هر نوع افکار منفی و پرخاشگری داشته باشید این به نسل های بعد انتقال پیدا می کند مثلا فکر کنید پسر شما پدرش دکتر باشد حالا پزشکی یا غیر پزشکی چقدر زیبا و قشنگ است،​اصلا یک حس خاصی خود انسان دارد چه برسد به دیگران! ایا علمی که ما داریم از بین می رود؟​!​ ایا دکترایی که ما گرفته ایم منقرض می شود یا از خاطرمان تمام اموخته ها از بین می  رود؟! خیر اینگونه نیست هم من می دانم و هم شما پس کمی هم نسل  را در نظر بگیریم همیشه که خودمان نیستیم.

درس خواندن: از ابتدایی شروع و راهنمایی و دبیرستان و دانشگاه و همینطور که علم اصلا درجه ندارد و هر روز ارتقاء پیدا می کند، نکته اینجاست این وظیفه را اگر درست تمام کردید، اگر اختلالی در این پلنی که به مغز خود داده اید را درست انجام دادید که هیچ. در غیر این صورت مغز شما شکست را قبول کرده و از این به بعد شکست را قبول می کند!​ و یک راه دقیق که شما را به موفقیت می رساند را کنسل و از بین برده اید. می خواهم بگویم وظیفه درس خواندنت را درست انجام بده و به خودت و درونت بفهمان که این پلنی که از هزاران پلن ذهنی خود انتخاب کرده با موفقیت انجام داده ای. و باید قدم بعدی را شروع کنی. 

خیلی شفاف در اطرافیان خود دیده ام که می گویم: دقت کنید یک بنده خدایی بود که خیلی درسش عالی و خوب بود و حتی کلاس های تقویتی هم می رفت ولی بعده ها پس رفت پیدا کرد ان علاقه از بین رفت چرا؟ چون یک پلن ناموفق و نادرست به مغزش داده بود!​ تحصیلات دانشگاهی که وظیفه اصلی ان بود را نتوانست انجام دهد و بعد یک مدت تحصیل را رها و به خدمت سربازی رفت، الان یک مدت از خدمتش که گذشته نمی تواند این وظیفه هم به درستی انجام دهد و می گفت می خواهم ایست خدمتی بزنم و بیایم و دوباره تحصیل را ادامه بدهم چقدر ما گفتیم تحصیلاتت را ادامه بده و بعد به خدمت برو گوش نکرد که نکرد.
دقت کنید هر دانشگاهی اول به شما یک چارت می دهد که طبق ان واحدها را انتخاب کنید اگر طبق ان چارتی که به شما داده اند پیش نروید مطمئنن عقب خواهید ماند. اگر درس نخوانید مطمئنن عقب خواهید ماند. دوستانی هستند که مدام می گویند از درس فایده ای نیست چرا این همه ادم ها درس خوانده اند فایده داشته است! چرا یک نفر که موفق نشده را می گوئیم ولی هزاران نفر که موفق شده اند را نمی گوئیم!​همین کلید کرده ایم روی آن یک نفر ...عجب.

 

وظیفه درست انجام ندادن می شود نتیجه اش ناله کردن، شکایت از این و از ان و بدتر از ان می شود، افکار نادرست به مغز منفی با زیر شاخه های درشت و غول پیکر که حذف ان ها از مغز ساده نیست.

پس بی توجهی کردن به یادداشت های ذهنی خود مساوی است با شکست.

Secret :"هر روز با خودمان فریاد بزنیم من موفق می شوم." نه اینطور باشد که بگوئیم یک فردی که دکترای جامعه شناسی دارد به هیج جا نرسیده است و من رسیده ام این یعنی منفی بودن و بعد تر در مرداب رفتن و در امدن سخت و یا کمک گیری از چند نفر که غیر ممکن است پس همیشه از براوردن جمله های مثبت بر زبان احساس خوشایندی به ما دست خواهد داد. به هر کاری که می کنید عشق بورزید حیف کاش می توانستم به بعضی ها این معنی عشق ورزیدن را بفهمانم که جنون علم یا تحصیلات یا بیشتر یاد گرفتن و مدام در تحقیق و پژوهش بودن یعنی چه که هر چقدر هم بگوئیم باز بعضی ها حرف خودشان را می زنند، آی من از رشته ام خوشم نمی اید، اگر نمی اید پس چرا رفتی اگر دوست نداشتی یا به حرف دیگران رفتی چرا گوش دادی راهنما نداشتی یا کسی نبود بگوید علاقه ات را که دیگر کور نکرده بودند پس بببینید همه چیز به خود ما بستگی دارد. پس منطق می گوید همیشه در پی اموختن باشیم.این ها را ملکه ذهنتان کنید. که شما را در بهترین وضعیت ممکن قرار خواهد داد.

Secret : همیشه با خودت تکرار کن که بهترین هستی و از پس هر کاری بر می آیی و کاری نیست که انجام ندهی مانند اچار فرانسه همه کاری انجام می دهد و به همین خاطر همه دوستش دارند و فروشش بالا استیا خدایش رحمت کند ان "محمد علی کلی" می دانید چه چیزی می گفت در مصاحبه اش گفته بود هزاران بار با خودم می گفتم هر روز "در این دنیا هیچ کس بهتر از من نیست"

میلیون ها ادم در کره زمین هم می گویند او نابغه است و همتایی ندارد. هر کسی از اعضای خانواده یا دوستان که شما را دست کم می گیرد گوش ندهید بعضی ها حسادت خود را نشان می دهند یا در اوایل یا در اواخر یا در طول کار در هر زمان و هر مکان نمایان و شفاف می شود اصلا کندو کاو نمی خواهد. پس فاصله گرفتن بهترین شیوه است.

Secret :استعدادهایت را در دوره کارشناسی یا ارشد یا دکترا کشف کن،​ باعث می شود تمایز پیدا کنی و مثل یک جت فاصله داشته باشی از دیگران همین نویسندگی اگر مدام ان تمرین کنی مطمئن باش یک نویسنده قهار خواهی شد. البته صداقت باید داشت در تمامی کارها چون با صداقت به پیروزی خواهی رسید چیزی هایی که با ان رسیده ای را بنویسی تا دیگران از ان لذت ببرند و استفاده کنند. همین خودش می شود در اینده یک درامد عالی برای شما نویسنده چندین کتاب می شوید و کتابهایتان فروش می رود مانند کلی از نویسنده های موفق که شرکت دارند یا الان برای خودشان در جهان شناخته شده اند.

Secret :ویژگی منفی در خودتان پرورش ندهید ما یک دوست داریم هر سری که با این بنده خدا ملاقات می کنیم مدام منفی مدام بد و بیرا آی مدرک چه به دردی می خورد الان مثلا من لیسانسه چه فایده ای دارد چه کاری دارم ببینید و غیره.... خود این ها شما را عقب نگه می دارد و ذهن مدام این افکار را دیکته کرده و نشخوار فکری راه می اندازد شب و روز باید در استرس باشید و عصبانیت. حالا یکسری ویژگی های منفی در روزمره که تمامی ما اغلب با ان ها رو به رو می شویم را نام می برم:

1-ترس: عامل تمام نرسیدن به اهداف قرار گیری در دو راهی

2-عصبانیت: مکررا ادامه پیدا کند، باعث شکست های پی در پی می شوید، و با هر مخاطبی عصبانیت خود را بروز می دهید. پس صبور باشیم. یکی از فامیل های نزدیک ما همین گونه است اگر چند دقیقه با ان مدام صحبت کنی و بحث بلافاصله عصبانی می شود و از کوره در می رودو و سریعا باید بحث را قطع کنیم. همینطور مکان را لبخند

3-سرخوردگی: عاملی است که اکثرا در نوجوانان یا جوانان در خانواده توسط افرادی چون برادر یا خواهر یا یکی از بستگان نزدیک رخ می دهد، ما یک رفیق داشتیم بنده خدا برادر ایشان انقدر این دوست ما را سرخورده کرده بود همه کارها را با عجله انجام می داد اصلا یک وضعی باید می دید که چه حالتی پیدا می کند برای انجام کاری .

4-توجیه کردن: هیچ وقت دچار این عارضه نشوید که عواقب بدی به دنبال خواهد داشت.

5-بی اعتمادی به خود: تا اخر عمر با شما باقی خواهد ماند.

6- عدم توانایی در تصمیم گیری: حتی نمی توانید زندگی مشترک خود را شروع کنید افراد زیادی دوره بنده هستند که همین کار باعث شده تا 33 سالگی پیش بروند و ازدواج نکنند اگر ضعیف باشید به ضلالت و گمراهی در زندگی کشیده خواهید شد و گریبان اطرافیان یا نزدیک ترین افراد خانواده تان را در بر خواهد گرفت. تجربه ثابت کرده است و بنده به عینه دیده ام.

7-باور اینکه بد شانس افرین شده ام:​ اصلا جایز نیست این  چه جمله مزخرفی است واقعا ان را قبول ندارم. چون یک درصد هم این طور نیست.

و اما برویم  سر اصل مطلب ویژگی مثبت: مثل منجنیق زمان جنگ می ماند شما را به کجاها و به چه جاهای جدیدی که پرتاپ نمی کند;

1-اعتماد

2-امیدواری

3-باثباتی

4-توانایی

5-برنده بودن

موردهای عالی و طلایی همیشه قاب کنید و ان ها را به دیوار اتاقتان بزنید.

یک داستانی را بگویم:​ زمانی که به دفتر دکتر برای انجام یک مقاله و ثبت ان رفتم به خودم فهماندم من می توانم از پس این کار بربیایم و توانایی انجام ان را دارم و از این کار برنده بیرون خواهم امد،​می دانید چه شد یکی از روزها همینطور که مقالات زیادی را مرور می کردم صبح بر سر کلاس رفتم و استاد گفت باید یک مقاله ارائه بدهید و انجا بود که گفتم من می توانم یک مقاله ناب و برتر ارائه بدهم پرسید چجوری می خواهی مقاله را ترجمه کنی و ارسال کنی!​گفتم خیر باید یک روش پیشنهادی داد و ان را اثبات کرد،​ گفت عجب خوب انجام بده و گواهی مقاله ای که داده ای را برای من ارسال کن،​ همین کار باعث شد بنده چندین ماه تحقیق و پژوهش کنم و عملی کارم را اثبات کنم،​ و برسم به ISI​ که این همه می گویند ISI چیست چقدر سخت هست؟ اصلا سخت هست با خودم سر کلاس فکر می کردم من می توانم این کار را انجام دهم یا نه ؟نتیجه اش شد مقاله ای بدهیم که به درد کشور ایران و سربلند بخورد یعنی از ان استفاده کنند و حالت تئوری نداشته باشد و پژوهشی باشد نه مروری. چند روزی گذشت و با کلی سرسختی توانستم مقالات زیادی را ارائه بدهم به صورت سخنرانی اتفاقا تقدیرهای زیادی هم به عمل امد که برای سخنرانی بروم ولی به دلیل مشغله کاری نشد. تنها نکته اصلی می دانید کجا بود؟​ استاد گرامی و عزیز به من یک راه نشان داد مقاله نویسی که خودش دنیایی است و تجربیات زیادی می خواهد و باعث می شود هم درجه علمی کشور بالا رود و هم دانشگاه.

حتی می گفت با این کار تو می توانی کتاب هم چاپ کنی یا مقاله ISI ​هم بدهی می دانید همین یک جمله باعث شد ما حتی در اینده نه چندان دور به سمت ساخت موشک هم برویم یعنی تئوری ساخت یک موشک را به صورت مقاله در بیاوریم.لبخند

گواهی دریافت شده: از سمت دبیرخانه و برگزاری کنفرانس خدا می داند زمانی که از پست تحویل گرفتیم چه خرسندی و نشاطی داشتیم البته گواهی های زیادی دریافت کردیم ولی دو تا از ان ها را تصمیم گرفتیم که بگذاریم. تا این ویژگی ها را به نمایش بگذاریم./همه چیز به خودمان بستگی دارد/

گواهی مقاله کنفرانس

"سپاس بیکران از پروفسور علی بهفروز و پروفسور اقای محمد حسن فتحی نسری"

البته بعد از اینکه گواهی دریافت گردید یک کتاب هم برای ما ارسال شده بود، که چکیده ای از مقاله در ان چاپ و تحویل داده شده بود.

هیچ چیزی ما را انقدر خوشحال نمی کرد،​ البته به دلیل این که اولین مقالاتی بود که ارسال شد و نتیجه گرفتم در اینجا قرار دهم،​چون شور و اشتیاق عجیبی داشتیم سعی می کنم مقالات دیگر را در اینجا قرار بدهم برای مطالعه شاید بعضی از دانشجویان بخواهند از ان استفاده کنند.

شاید هزاران نفر باشند که مقاله داده باشند ولی این را بدانید کاری که خودتان انجام داده اید و نتیجه گرفته اید یک چیز دیگر است،​مطمئن باشید خیلی با هم فرق داد.

Secret : حتما سعی کنید میز مطالعه زیبایی داشته باشید و هر چند ماه ان را تغییر دهید یک میز کار مهندسی عالی که خودتان صبح بلند می شوید از پشت نشستن ان لذت ببرید،​انقدر که مغز شما عادت کند به پشت میز نشستن و انجام کارهای تحقیقاتی و پژوهشی، یا یک کتابخانه عالی برای خود ترتیب دهید و تمامی کتاب های درسی و غیر درسی و دانشگاهی را در ان قرار دهید. یا امروزه همه در خانواده هایشان یک ماشین را در خانواده دارند که سی دی ها یا نوارهایی را در ماشین خود بگذارید که جنبه مثبت داشته باشد نه یک سری اهنگ و وقت تلف کردن چیزی که به معلوماتتان بیفزاید.

در طول زندگی سعی کنید در کنار ادم های خوب قرار بگیرید،​خود بنده به این شکل هستم چندین دوست خوب را در این چند سال برانداز کرده ام و به عنوان دوست برتر انتخاب کرده ام،​که از لحاظی بسیار عالی هستند در مسافرت ها یا تحصیلات یا اخلاق و رفتار،​ حتما آیین دوست یابی و تاثیر گذاری ان را کتابش را بگیرید و بخوانید نویسنده ان دیل کارنگی است.

Secret : اخرین رازی که باید همیشه در خاطرتان باشد این است چگونه نام خود را در تحصیلات و علم بر سر زبان ها بیاندازید؟ انقدر که دیگران به شما اعتماد کنند و به شما به عنوان یک الگو نگاه کنند یا اینکه طوری باشید که علمتان هر روز در حال پیشرفت و اموختن است.

1-بیشتر تحقیق کردن : به هر مشکلی یا ایرادی خبرخورد کردید تحقیق کنید حتی خمیر دندانی که استفاده می کنید یا اکثرا مریض می شوید یا خیلی از کارهای خصوصی که انجام می دهید بنده در مورد چیزی که ندانم چندین روز تحقیق می کنم حتی شده با وب سایت هایی که انلاین مکاتبه می کنند این کار را انجام می دهم. حالا دینی یا عقایدی یا مشاور تحصیلاتی و خیلی چیزهای دیگر از جمله روانشناسی .....

2-زیرک تر باشید:​اصلا مومن باید زیرک باشد و بتواند از پس هر کاری بر بیاید.

اگر عاشق کارتان هستید با اطمینان می گویم،​به راحتی می توانید از تمام قابلیت های خود استفاده کنید.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۶ ، ۲۲:۴۸
مرتضی پاک نیت

How to make our opponents more successful and more successful?

همه ما انسان ها پیشرفت هایی داریم، که به رشد فردی می انجامد اما این که چه پیشرفت هایی در چه حیطه هایی داشته باشیم و اینکه در چه مسیری قدم برداریم که موفق تر و با تدبیرتر از رقیب هایمان باشیم؟ بنابراین در نظر هر کسی رقیب وجود دارد زمانی را با خود مرور می کند که من چه رقیب هایی داشتم که به ان ها نرسیدم و یک نوع شکست از پیش داوری شده در پیش خودش را در ذهن دیکته می کند. شاید به اتفاق 80 درصد یا بیشتر شامل رقیب های سرسختی بوده باشیم در هر حوزه کاری یا اجتماعی یا اقتصادی و غیره.

و اما حالا می پرسید چگونه بیشتر از رقیب هایمان موفق تر و با تدبیرتر عمل کنیم؟

همه ما انسان ها در جهان در هر حوزه ای رقیب داریم حالا بد یا خوب؟! تشخیص به عهده خودتان می باشد! البته ما رقابت سالم را پیشنهاد می کنیم که بهترین رقابت می باشد و اوج جوانمردی و با تدبیری است. پس برای اینکه خیلی موفق تر از رقیب هایمان باشیم یا به عبارتی ار ان ها جلو بزنیم باید تلاش فراوانی داشته باشیم. کمی که عقب تر برگردم، زمانی که دبیرستان بودم چندین دانش اموز قوی و زرنگ در کلاس داشتیم که انصافا باهوش و همه درس ها را با نمرات خوب در شاخه ریاضی فیزیک گذرانده بودند ! که از همان جا رقابت سالم برای ما بوجود امد که چقدر تلاش کنیم که از ان موفق تر عمل کرده باشیم، یا اینکه تا همین حد تلاش کافیست؟ فقط نظام متوسطه را بخوانیم و همه نمراتمان بیست باشد؟! خیر، این تازه اولین پله است، پله های زیادی باقیمانده که باید با تدبیر تمامی ان ها را پیمود که در چندین مطلب که قبلا نوشته بودم گفتم که خیلی ها بودند بهترین نمرات و معدل را داشتند ولی چون انتخاب مناسبی نداشتند در رشته و گرایش یا ادامه ندادند یا از اینکه انقدر راه های سخت و پر پیچ و خم را پیمودند دلسرد و زده شدند. یا نه برعکس خیلی ها هم مثل من نمرات تعریفی نداشتند و سر کلاس ها حاظر نمی شدن...بماند که انسان از زمانی که بخواهد و توکل به خدا کند به چه جاهایی که نمی رسد انقدر فراتر می رود که اصلا شاید خودش هم فکرش را نکند....

یکی از درس های موفق تر از رقبا عمل کردن و با تدبیر بودن:

تلاش فراوان:

متاسفانه هیچ جادوگری موفق نشده که معجونی بسازد که کار را سریعتر و سهل تر کند، بنابراین این تلاش فراوان تنها "کلید موفقیت" است. شاید فقط و فقط با تلاش فراوان می شود ان پله ها را صعود کرد. یا رقبا را کنار زد. یک تجربه من این بود زمانی که در جهاد دانشگاهی کلاس نت وورک پلاس ثبت نام کردم و همینطور جلسات را ادامه دادم استادی بود که بنده روش تدریس ان را اصلا قبول نداشتم نکته جالبش این بود که شبکه را هضم نکرده بود! شبکه خودش یک دنیاست و هر استادی نمی تواند ان را تدریس کند، اما استاد دیگری داشتم که تنها با یک مثال در دانشگاه دولتی که بودم کل شبکه را به ما اموزش می داد فقط با مثال و اشکال بسیار خاص که اگر حتی عملی هم کار می کردید متوجه نمی شدید، انجا بود که بنده بلند شدم و گفتم احسنت به شما بابت این تدریس! بعد دکتر گفت شما که برای کار و افزایش حقوق می ایید، چندین نفر گفتند بله ولی با صراحت و قاطعیت گفتم خیر، تنها چیزی که ما را به این دانشگاه سوق داده و کشانده است یک چیز است "عشق و علاقه". به نظر من برای تحصیل و اموزش هزینه زیادی بدهید مطمئن باشید ده برابر ان را بدست خواهید اورد، تجربه ای که بدست اوردم، ما یک سری گروه داریم در تلگرام که بچه های کلاس هستند مثلا یکی از ان ها می گفت اصلا من علاقه ای ندارم به این رشته و گرایش اتفاقی در این راه افاده ام به قول خودش! و کلی هم بد و بیرا در مورد رشته  کامپیوتر می گفت که با توجیه هر جور شده چندین روز وقت گذاشتم و قانعش کردم و پذیرفت چه اشتباه بزرگی کرده است، بگذریم....به نظر من اکثر اساتید در اولین نگاه دانشجوها را انالیز شخصیتی می کنند که چه کسانی واقعا برای یادگیری و درس امده اند، یا بر عکس برای وقت گذراندن. یادش بخیر همیشه ما اخر کلاس می نشتیم و استاد می گفت یک نفر از شما استاد خواهد شد که همیشه در ته کلاس می نشیند... و بعد از چندین سال که ما وارد مقطع ارشد شدیم دکتر به ما گفت، زمان مصاحبه دکترا همدیگر را می بینیملبخند و همین شد که تلاشم را بیشتر کردمخنده.(تشویق را یادتان نرود شاید مسیر یک انسان با تشویق عوض شود) مثلا مادری بود که برای پسرش کلی جایزه هر ماه می خرید و به مدیر مدرسه می گفت که این جوایز را به پسرش سر سف دانش اموزان بدهد، حالا ان پسر موفق و حتی یکی از بهترین دانشگاه های دولتی درس می خواند که بهترین و ساده ترین همکلاسی ما در دوران راهنمایی بود. این مثال را زدم تا بدانید تشویق کردن در هر مقطع و هر زمانی تاثیرات بسزایی به همراه دارد. حالا بهتر نیست بگویم تا رقیبی نباشداخم که تلاش فراوانی نیست!لبخند انصافا کمی تامل کنید بدون رقیب شما در همان جایگاه و پله خود باقی مانده و تلاشی را نخواهید داشت درسته؟ چندین سال قبل زمانی که تصمیم گرفتم یک نویسنده شوم و این خلاقیت را از رفتن به مقطع ارشد شروع کنم، نتیجه اش شده این که به یک نویسنده  همچنین قابل قبولی تبدیل شوم، که این کار را با یک ایجاد یک کانال در تلگرام و ثبت ان در ستاد ساماندهی ثبت کانال های مجازی استارتش را زدم. اولین کسانی که دعوت کردم حاج خانم و پدرم بودند که بسیار استقبال و لذت زیادی از این مطالب جدید که هر سری می گذاشتم را می بردند، که خود راه انداختن همین کانال بسیار ساده و نویسندگی و جذب کاربر و عضو شدن ناخوادگاه یک سری افراد دانشجو و دکترها زیرکی و فن خودش را دارد. کد شامد و ثبت ان هم یک دغدغه دیگر... اما خوب باید از یه جایی شروع کرد. ولی یک جمله را از بنده حقیر به یاد داشته باشید اینکه جایی همیشه در جاده زندگی هر انسان موفقی می فهمد که چطور زندگی کند و چگونه مطابق میل و خواسته اش روزگار را بگذراند. ولی در صورتی این جمله تحقق پیدا می کند که شما به این توانمندی می توانید در صورتی دست پیدا کنید که جوان تر و ذهن فعال دارید، و امکان اینکه موفق و سعادتمند شوید خیلی زیاد است. مثلا ما افرادی داریم در محله خودمان همسایه ای داریم که هر روز خود را با پک زدن سیگار و همچنین با کبوترهایی که یک پشت بام خانه را به ان اختصاص داده می گذراند که واقعا ادم متاسف باید بخورد برای این گونه افراد جامعه نه علمی نه تحصیلی نه تلاش فراوانی یا مثلا یک سری از بچه هایی را هر شب که از سر کلاس های خصوصی بر می گردم می بینم که چند نفری نشستند و تا پاسی از شب وقت شان را به بطالت می گذرانند ....سعی کنیم بیش از کلی نصیحت کردن مردم و تمام اقشار جامعه را به مطالعه دعوت کنیم.

تصویری از ثبت کانال ما در ستاد ساماندهی ثبت کانال های مجازی

کد شامد کانال فریلنسری مهندس مرتضی پاک نیت

درس دوم موفق تر از رقبا عمل کردن و با تدبیر بودن:

یک سری اهداف قابل دسترسی برای خود تعیین کنیم! یعنی چه؟

مثلا سال اینده در همین زمان چه وضعیتی را نسب به افراد دیگر خواهیم داشت؟

چطور به نتایج دلخواهی و با بازده بالایی که می خواهم برسم؟

ایا هدف هایی که انتخاب کرده ام در دنیای واقعیت برای خود من نهادینه شده است؟

اگر پاسخ این پرسش ها منفی باشد که سال اینده هم وضعیتی مشابه امروز را دارید. و خواهید داشت صد در صد.

هدف داشتن:

اصلا لازم است بدانید هدف چیست؟ هدف را می توان به طرق مختلفی تعریف کرد ولی این تعریف قشنگی از هدف است: رویایی که برای دست یابی به ان نقشه و مهلت مشخصی را دارید. زمانی که پیش دانشگاهی بودیم معلمی داشتیم که می گفت هر کاره ای که دوست دارید بشوید اولین صفحه کتابتان بنویسید با کمی تامل !  نوشتم "من دوست دارم مهندس کامپیوتر شوم" و مهلت زمانی و نقشه ای برای ان تعریف کردم! که دقیق و با کیفیت تا الان پیش رفته ولی این شمایید که این نقشه را باید پیش ببرید و لا غیر حالا یک سری ها مشکلات و سختی ها دارند که کلی توجیه شخصی دارند و تمامی کلمه ها و جمله هایشان در گفتار با "ن" شروع می شود! "اگر قسمت اخر برنامه ماه عسل را دیده باشید واقعا متوجه می شوید که سختی یعنی چه و پشت سر گذاشتن این سختی ها از نگاه ان دکتر که در برنامه ماه عسل امده بود و از درس ها و ماجراهای پخته و خام خود در سنین نوجوانی و جوانی و میانسالی تعریف م کرد ان وقت متوجه می شدید..."

پس اگر بدون هدف و نقشه حرکت می کنید بی فایده است؛ مطمئن باشید به هیچ جایی نخواهید رسید مانند سفر به یک کشور خارجی بدون راهنما.

هدفهایمان را بشناسیم زمانی که ما هدفمان را شناختیم به طور واضح و روشن بنویسیم یکی از اهداف بنده این بود که پیش دانشگاهی را با موفقیت بگذرانم بعد دوره کارشناسی را با موفقیت و تلاش فراوان طی کنم و برای ارشد به یک دانشگاه دولتی و خوب در تهران قبول شوم که همینطور شد البته مواتعی هم وجود داشت ولی چون عشق و علاقه بود برای ما به چشم نیامد. که این دوره را نامش را گذاشتم "هر روز در بهترین وضعیت بودم" تلاش فراوان +هدف با نقشه و مهلت شما را در بهترین وضعیت قرار می دهد.

درس سوم چطور انسان خلاقی باشم یا کشف استعداد کنم؟

خلاقیت داشتن:

همیشه ما باید منظر باشیم تا کسی از راه برسد و برای ما کاری انجام دهد، مثلا ویندوز کامپیوتر من خراب شده است باید صبر کنم تا یکی از اعضای خانواده تعمیر سیستم کامپیوتر من را بر عهده بگیرد و ان را به یک خدمات کامپیوتری ببرد! ایا باید همیشه این طوری باشد، اگر واقعا بخواهیم منطقی فکر کنیم؟ کفش ها باید جفت باشد و همه چیز روتین و روی روال ترتیبی پیش برود و دقیق یا شاید به عبارتی تمیز و قشنگ! مثل منطق همیشه قشنگ هست و همه ان را قبول دارند. زمانی که کامپیوترم خراب شد همان موقع به این فکر افتادم برم یک سی دی اموزش نصب ویندوز را بگیرم و هر سری انقدر هزینه متحمل نشم و به صفر تا صد ویندوز مسلط بشم خوب این هم هزینه کمتری داشت و هم یاد میگرفتم که دیگه کامپیوتری با اون همه اطلاعات شخصی را به دست کسی نسپرم، بله این خودش یک نوع خلاقیت است. تا اینکه روزها سپری شد که ما خونه بسیاری از دوستان رفته و ویندوزهای ان ها را درست می کردیم یا بعدها یک فروشگاه در ان دوره که دانشجو بودم راه انداختم و شروع به خدمات کامپیوتری کردم همه این را گفتم تا به خلاقیت پی ببرید و متوجه بشوید که اصلا سخت نیست. پس ببینید همه خلاق هستیم فقط نمی دانیم از کجا شروع کنیم. چطور کشف و شفافش کنیم.

هیچ وقت غر نزنید یا جلوی کسی اظهار نارضایتی نکنید، به عبارتی به یک غرغروی تمام عیار تبدیل خواهید شد. پس به جای این همه نارضایتی و اعصاب دیگران را خورد کردن بیاییم و مشکل را از ریشه حل کنیم. خلاقیت های ترتیبی: نویسندگی یک نوع خلاقیت است اگر حرفه ای ادامه بدهید یک نویسنده خارق العاده ای شده اید که بیا و ببین، ان وقت انقدر افرادی هستند که به شما درخواست چاپ کتاب و پیشنهاد قرار داد برای چندین نسخه چاپ و انتشار را خواهند داد که نتیجه اش فروش فوق العاده و رسیدن به ثروت عالی همراه ارامش خواهد بود. نومیدی ها تجربه های زشت و ناخوشایند، بدبیاری ها و بدشانسی ها را دفن کنیم.

شاید کتاب نوشتن یا تالیف کردن سخت باشد، اما باور کنید که خودم چندین ماه است که دارم یک کتاب می نویسم ولی هنوز کامل نشده است، همه چیز به اسانی بدست نمی اید پس هر لحظه سعی کنیم ذهن خودمان را بشوئیم ؟! عجب!چطور؟ با فراموش کردن مشکلات و شکست ها و ناکامی های گذشته انقدر شکست خوردم در بسیاری از امتحانات سخت یا ارائه های طاقت فرسا یا مسابقات ورزشی کشوری که اگر برای شما تعریف کنم شاید سردرد بگیرید، و گاها یک سری انقدر خنده دارست.

لبخندبه اطلاع همگان می رسانم خود را از شر تخیلات و تصورات هراس انگیز نجات بدهید تنها کسی که می تواند خودش را نجات بدهد از نظر مالی و اجتماعی و هر چیزی که فکرش را بکنید هیچ کس نیست جزء خود شما.

ببینید نات همسون، مهاجر نروژی در هر کاری که در این کشور کرد ناکام ماند؟! می دانید دلیلش چه بود؟! او در اوج ناامیدی تصمیم گرفت ماجرای تلاش هایش را به رشته تحریر دراورد. کتاب او که نامش را گرسنگی گذاشت جایزه ادبی نوبل را از ان خود ساخت. تجارب ناخوشایند و وحشتناک همسون در واقع او را به شهرت و ثروت رساند.یا نه همین مرسدس بنز را شاید بارها شنیده باشید، که یک مهندس 41 ساله المانی، حق امتیاز اولین خودرو مجهز به موتور احتراق داخلی را به نام خود به ثبت رسانید. و اما چهل سال بعد، شرکت هایی که گوتلیب دایملر و کارل بنز تصمیم گرفتند تاسیس کنند با نام تجاری جدید مرسدس بنز به معروفترین نام تجاری پرستیژ در جهان تبدیل شد اصلا کسی فکرش را می کرد؟ به نظر شما رمز موفقیت ان ها چه بود؟

نواروی و خلاقیت که طبیعی ترین کیفیتی است که می توان از یک شرکت که اتومبیلی را اختراع می کند انتظار داشت. یا قیمت یا پرستیژ مثلا افرادی که مرسدس بنز می رانند سعی می کنند همیشه یک نوع برتری را نسبت به دیگران داشته باشند مثل در دست داشتن گوشی ایفون یا بلک بری که الان هر کسی دستش ایفون گرفته ولی کمتر کسانی بلک بری دارند و هر کسی از ان استفاده نمی کند.

مثال های ایرانی هم هست همین دیجی کالا را ببینید که اصلا سایت نداشت یا ان قدر گسترده و بزرگ نبود کم کم توانست اول در سطح کشور خودش را جا بیاندازد و بعد در سطح شبکه گسترده جهانی رتبه و جایگاه خوبی را داشته باشد.

یکی از خلاقیت های دیگری که ما چند سال پیش شروع به راه اندازی و ثبت ان شدیم کانال دیگری بود به نام "farscoders" البته در یکی از بهترین وب سایت های اشتراک ویدیو به نام "آپارات" که اصلا باور نمی کردیم با گذاشتن اشتراک چندین ویدیو این همه بازدید کننده زیاد باشد! اما مدیریت و همچنین بهترین ویدیوهایی که در تمامی سایت ها به صورت پولی بود ما سعی کردیم به صورت رایگان در این کانال به اشتراک بگذاریم البته برای انتخاب نام ان کلی زمان و همچنین مشورت با کلی از دانشجویان گذاشتیم تا ببینیم چه نامی را بذاریم که شد "فارس کدرز " که هر چند ماه بهترین ویدیوها را سعی کردم به اشترک بگذارم تا در اینده به بهترین کانال و پربازدید ترین کانال ها در حیطه علوم کامپیوتر شناخته شود.

$ این قانون را به همیشه به یاد داشته باشید "مجانی کار کنید تا پولدار شوید"$

کانال اپارات مهندس مرتضی پاک نیت

خلاقیت دیگری که از ما کشف شد نوشتن بهترین مقاله ها در حیطه رشته خودمان بود، یک روز که به کلاس درس پایگاه رفتیم یک سری اساتید الزام کرده بودن که باید حتما یک مقاله اکسپت شده ارائه کنید! بعدها با انجام یک مقاله در دانشگاه های دولتی صدر جدولی کشور ایران توانستم یک مقاله با بهترین موضوع که انصافا به کار جامعه بیاید بنویسم ایا اتفاقی بود؟ این کار خیر؟! انقدر متن و عنوان زیبا بود که از ما دعوت شد برای سخنرانی همین کار باعث شد ما به انجام مقاله های برتر و تاپ در سطح جهانی رو بیاوریم ....به نظرم اسم این ها را می دانید چه می خواهم استعدادهای کشف نشده یا گنج پنهان در ذات و فطرت ما! شاید عجیب به نظر برسد و شایدم برعکس ولی من می گویم "گنج خودم را پیدا کردم" همه ما می دانیم که در وجودمان استعدادهایی و توانایی های بسیاری نهفته است ولی خود از ان بی خبر یا اصلا اطلاعی نداریم، و اما من با مثال یک تالیف شروع می کنم، که بسیار مثال جالب و الحق و انصافا زمانی که اتفاقی پای صحبت اقای رضا کیانیان در برنامه چشم شب روشن نشستم و به مدت 15 دقیقه به صحبت های ایشون گوش دادم، اقای مجری سوال قشنگی پرسید؟لبخند شما بازیگر مولف را برای ما توضیح بدید؟! آقای کیانان به نکته خوبی اشاره کرد، که دقیق مرتبط به این موضوعی که من نوشتم هست :"ایشون می گفت درون هر انسانی گنجی هست حالا این گنج فقط درون من نیست خداوند درون تک تک انسان ها گنج را قرار داده و دیگران واقعا نمی تونن از این گنج خودشون استفاده کنند و می گفت مثلا به بنده در یک فیلم خیلی پرفروش گفتند که شما بیا پدر اقای مشایخی را بازی کن ...و من واقعا مونده بودم چجور می تونم با این سن که مخاطب تشخیص میده که من سنم کمتر است از اقای مشایخی این حس رو به مخاطب انتقال بدم که من سنم در فیلم از ایشون بیشتر هست....همینطور که پیش رفت ایشون می گفت من اول شروع کردم به فکر کردن یه ادم پیر که اخه چطور نقش یک پیر را بازی کند مثلا کمی خم و عصا بگیره دستش و یک کم گریه کند. و باز گفتم نه، بعد این ها چه کارهایی؟! اخلاق و رفتار و همینطور می گفت بعد از این موردها که در ذهنم اوردم 20 مورد مثلا بعد این موردها پیدا کردم...و با خودم رفتم سر یک فیلم دیگه بازی کنم زنگ زدند و گفتند شما تو این نقش برنده شدی و من گفتم "خودشه همینه من موفق شدمخنده. اونجا بود که من موفق شدم  گنج درون خودم را پیدا کنم در حیطه بازیگری و همینطور ادامه دادم و اینطور شد که من شدم اقای رضا کیانیان "حالا بعضی ما ادم ها که در هر شغل و کاری هستیم از گنج خودمون که خدا داده استفاده نمی کنیم و میریم از تکه تکه گنج دیگران استفاده می کنیم و هر چقدرم سعی خودمون را می کنیم از گنج دیگری به ما هیچی نخواهد رسید و خداوند یه نگاهی میندازه می بینه من گنج به این بنده دادم، ببین باز رفته از گنج دیگری استفاده می کنه. خوب حال گنج های ما چیست!☝️اگر بخواهیم خوب مفهوم گنج را متوجه بشیم گنج های درون ما مثل یک کوه یخ می ماند که نیمی از ان بیرون اب مثلا یک دهم و در معرض دید خود ماست و دیگران. ولی 95 درصد دیگر ان پنهان یا به عبارتی زیر اب قرار گرفته است و دیده نمی شود. حال در کوه یخی قسمت پنهان ما چقدر گنج های عظیمی وجود دارد و ما تا به سراغ ان ها نرویم اصلا نمی توانیم اول اشنا بعد شناسایی و ان ها را کشف کنیم،🤔🤔🤔حالا هر یک از ما مشکلاتی داریم در شغل و کار یا به هر گونه ای دیگر، شما کافیست روزنه ای پیدا کنید و این شما را به بالاترین قله ها می رساند قبلا هم عرض کردم "عشق و علاقه به هر کاری که شما در ضمیر ناخوداگاه و خود اگاه  رخ می دهد یا  فکر می کنید شما را به بالاترین قله ها می رساند."کافیست فقط قدرت درون خود را فعال کنید، این ها تماما نوشته نیست باید رفت و دید و رسید بعد فهمید اول هر کاری سخت است ولی شما 5 دقیقه از هر کاری هم به جلو پیش می برید یک حسی در شما بوجود می اید یک قدرت ریز و کوچکی که بلافاصله مغز به تمامی بدن دستور می دهد تو می توانی که می شود "امید روشن" یا همه کارهای دیگر هم به این گونه است ....ما باید از حس های کور استفاده نکنیم، مثلا حس عاطفی کور، حس محبت کور، حس مهربانی کور، هر وقت در پیدا کردن گنج ناامید شدی مطمئن باش دیگر نمی توانی ادامه دهی منتها گنج داریم تا گنج، سماجت و اقتدار و همچنین به زبان عامیانه "کلید کردن "باعث می شود شما نسبت به هر کسی پیروز و موفق شوید، چون مخاطب شما به این صورت می فهمد که شما چقدر  سعی و تلاش می کنید تا به ان دست پیدا کنید، این نکته را  عرض می کنم فقط در امور مهم و در حیطه خود شما / و با عقل و منطق/ نه به صورت دیگری حال که گنج درون را پیدا کنید و امیدتان 100 برابر شود....دیگر گنج تمام نشدنی است، و شما همیشه می توانید از ان استفاده کنید👏🏻☝️👉مانند علم، ایا علم از بین می رود ایا تمام می شود؟! علم همیشه پیروز بوده و روز به روز پیشرفت کرده در یکی از نوشته هایم هم گفتم شغل های سهل و الوصول = از بین رفتن سهل الوصول = نتیجه گیری ناموفق. ولی علم را خداوند به هرکسی نمی دهد و هر کسی هم نمی تواند به ان دست پیدا کند پس خود علم گنج است، جمله ای از استاد عزیز و گرامی " ✍️تمام قدرتی که رویای تو را به سوی تو جذب می کند، در درون خودت است!!!!👉💪
حقیقت ما قدرتمندتر از آن است که حتی بتوان تصورش را کرد.

اگر اعتقاد داشته باشیم که در زندگیمان معجزه رخ می دهد حتما رخ می دهد و اگر اعتقاد داشته باشیم که محدودیت و کمبود است باز هم رخ می دهد. همه چیز بستگی به ایمان و باور ما دارد. آنچه که بنظر ما امکان پذیر است صورت حقیقت پیدا می کند و امکان پذیر می شود. حال گاهی باشی گاهی نباشی نباشیم گاهی باور باشد گاهی نباشد نباشیم گاهی می شود گاهی نمی شود نباشیم. همیشه می شود همیشه موفق باشیم در کارهای هدف دار نه بی هدف علم هدف است و موفقیت و گنج.

 پس جملاتی که می تواند شما را از رقبایتان پیش تر ببرد و شما را به سطحی از قله ها برساند که شاید تصورش را هم نکنید.مثلا ایا در جنگ 8 ساله دفاع مقدس ما موشک داشتیم یا انقدر تجهیزات و تکنولوژی پیشرفته داشتیم؟ خیر. ولی حالا با اهداف ها بلند مدت و کوتاه مدت و نقشه و مدیریت زمان و همچنین خلاقیت و تلاش فراون های بسیاری توانستیم در صدر جدول باشیم و قدرمتند تر از قبل عمل کنیم و رقبایمان را کنار بزنیم و با تدبیر عمل کنیم و این یک نوع ثروت کشوری می باشد که همه ما در ان سهیم هستیم.

درس چهارم (اخر) بهترین راه برای از میدان به در کردن رقبا چیست؟

بهترین گزینه که با تدبیر و عقلانی است برای خودتان جایگاهی بالاتر از جایگاه رقبا دست و پا کنید:

بهترین راه رسیدن به هدف همین است.نشان دهید یک سر و گردن از رقبایتان بالاتر هستید، اشتباه نکنید، اتخاذ این روش به معنای دست روی دست گذاشتن نیست.

ولی همیشه بیایم طوری برنامه ریزی شده پیش بریم که برتری خودمان را ثابت کنیم.من خودم همیشه این راه ها را امتحان می کنم. مثلا مقاله هایی برای مجله های اینترنتی ارسال می کنم، به سمینار های روز دنیا می روم، از یک سری دوستان اطراف همیشه نظر شخصیشان در مورد فیلم های اموزشی در حیطه علوم کامپیوتر یا مقاله های برترم می پرسم، با این وجود بوده که خیلی از من تعریف شده و همین باعث تاثیر بسزایی در وجودم شده است.

به همه این قول را خواهم داد که اگر وقت صرف کنید و سخت کوش باشید، روی دست همه رقبایتان می زنید و نتیجه ای می گیرید که حتی در خواب هم نمی دیدید. بعد از مدتی کارها انقدر اسان پیش می رود و احساس لذت می کنید. توصیه من به دانشجویان در هر مقطع و گرایشی این است که انقدر خود را بالا بکشید که کسی به ان دست پیدا نکرده باشد و هر کس بخواهد به شما برسد راه درازی را پیش روی خود ببیند.

و در پایان :

رقبای خود را ندیده بگیرید من ظرف ده سال گذشته تلاش کردم برتریم را نسبت به رقبایم با مهارت ها و نوشته هایم نشان دهم یا با رفتن به سه کلاس انگلیسی و فرانسوی و المانی یا کلاس های تافل و مکالمه های بسیار حرفه ای، یا با نوشتن مقاله و زمان صرف کردن برای بهترین ویدیوها همراه با گذر زمان که می دانم همه انان مقاله های من را می خوانند بعضی هایشان را می شناسم ولی بعضی هایشان غریبه هستند.

اما در دنیای من مهم نیست که چه کسانی من را بشناسند مهم این است چه کسانی بشناسند مرا! پس عوض اینکه دیگران را بکوبم سعی بر این دارم خود را بسازم اما تلاشی سخت و بی وقفه ای که می کنم دوستان عزیزم فقط در جهت بهتر شدن است نه شکست دادن . چون می دونم که این پیروزی شیرین تر و دلچسب تر هست.

حالا شاید بپرسید با این سیاست همیشه برنده هستم؟لبخندخیر ولی حس همیشه برنده را دارم. این خودش یک دنیا می ارزد و باعث می شود چشم به اینده بدوزم و در انتظار فرصت های ناب و طلایی باشم.

مهندس مرتضی پاک نیت "هر روز از خواب بیدار می شود به این دلیل که باید به مهارت هایم بیفزایم ".چشمک

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۶ ، ۱۹:۴۱
مرتضی پاک نیت

اخلاق محمدی (صلی الله علیه و آله)

"خداوند پیامبر خود را به مکارم اخلاق مبعوث فرمود، اینک شما خویشتن را بیازمایید، اگر اخلاق نیکوی ان حضرت را در خود یافتید، شکر الهی را به جا اورید."

فلسفه اخلاق انقدر بزرگ است که هر چقدر از ان صحبت کنیم باز هم کم گفته ایم، اخلاق به دو قسم است یا خوب است یا بد! که در محیط کار، دانشگاه، هر جا که فکرش را بکنید با ان مواجه می شوید. اخلاق یکی از اصلی ترین رکن ها در زندگی فردی هر یک از ما می باشد. بد بودن ان خیلی چیزها را نابود می کند همینطور خوب بودن ان خیلی چیزها را می توان بدست اورد. پس ناب ترین اخلاق چیست؟ الحق و انصافا اخلاق محمدی (ص).

چقدر قشنگ چقدر زیبا ...وقتی ادم هر بار این شعر را تکرار می کند از خود بی خود می شود!

اخلاق محمدی نور است.

اخلاق محمدی نعمت است.

اخلاق محمدی با برکت است.

اخلاق محمدی ارامش بخش است.

اخلاق محمدی بهترین دارو است.

اخلاق محمدی درمان روح است.

اخلاق محمدی انسان را به معراج می برد.

اخلاق محمدی انسان را بهشتی می کند.

اخلاق محمدی انسان را الهی می کند.

اخلاق محمدی انسان را معطر می کند.

اخلاق محمدی اعمال انسان را با ارزش می کند.

اخلاق محمدی فضای خانه را نورانی می کند.

اخلاق محمدی سرزمین دل ما را گل افشان می کند.

اخلاق محمدی سبب اجرای عدالت می شود.

اخلاق محمدی انسا نها را به هم نزدیک می کند.

اخلاق محمدی سبب اجرای عدالت می شود.

اخلاق محمدی فقرا را شاد می کند.

اخلاق محمدی شادی بخش دل یتیمان است.

اخلاق محمدی اخلاق قرانی است.

اخلاق محمدی انسان را می سازد.

اخلاق محمدی مجوز عور از سراط است.

اخلاق محمدی نشانه مسلمان بودن است.

اخلاق محمدی را چگونه بدست اوریم؟

اخلاق محمدی را چگونه حفظ کنیم؟

اخلاق محمدی را از اخلاق غیر محمدی چگونه تشخیص دهیم؟

اخلاق به اندازه ای ارزش دارد که خداوند پیامبر خویش را برای تکمیل و تتمیم ان مبعوث می کند.

اخلاق به اندازه ای فایده دارد که پیامبر اعظم "ص" برای احیای ان رنج ها و زجرهای زیادی کشیدند.

بله اگر اخلاق واقعا در جامعه ای نباشد، ان جامعه مرده و بی روح است. اخلاق اگر در انسانی نباشد، ان انسان دیگر لیاقت اینکه خلیفه الله فی الارض باشد، ندارد.

اخلاق خوب، دنیا، برزخ و قیامت انسان را اباد می کند.

بدانید این اخلاق چه ارزش هایی دارد، بدانید چه کلیدهایی دارد چه بهایی دارد یا باعث رشد چه چیزهایی که نمی شود.
سعی کنیم اخلاقمان در همه جا خوب باشد و عالی در هر زمان و مکانی ان روزها را خاطرم می اید که زودتر از موعد به دانشگاه می رفتم و با مستخدم دانشگاه یک سلام و علیک بسیار گرم و صمیمی داشتم انقدر که او وقت نمی کرد کل لامپ های دانشگاه را روشن کند ما روشن می کردیم والله چیزی از ما کم نشده و حتی به گفته بعضی ها می گفتند تو بسیار خود شیرین هستی و هزاران فکر و طرز تفکر اشتباه گفتم اشکالی ندارد و سکوت می کردم ...و مستخدم هم کسی نبود که نمره به ما بدهد یا ما کارمان گیر او باشد خداوند انسان های ریا کار و نقش بازی کن را دوست ندارد، پس سعی کنیم با اهالی محله مان کوچه و خیابانمان و حتی همسایگانمان با اخلاق خوش برخورد کنیم، حتی سوپر مارکت سر محله مان اصلا زمانی که شما می روید به مغازه چیزی خرید کنید انگار در ذهن او شما یک طرف هستید و کسانی که می ایند و خرید می کنند یک طرف یک تافته جدا بافته به قول خودمان! بله اخلاق خوب و نیکو همیشه به جا می ماند در همین دانشگاهمان که من کارم به صورت اداری انقدر گیر بود و یکی از کارمندهای انجا که اسمش را نام نمیبرم کلی ما را معطل کرد و ما اصلا دمی نزدیم و با روی خوش گفتیم اشکالی ندارد انسان باید صبور باشد تا این مدت که ان کارمند غذایش را هم میل کرد و زمانی که از مدیریت ما را زیر چشمی نگاه کرد نیمه کاره ناهارش را ترک کرد و به سمت ما امد باز هم ما با روی خوش..گفت بیا کار شما را انجام دهم خودش هم متعجب شد بعد خودش شرمنده شد پوزش خواست گفتم دلیل پوزش چیست اشکالی ندارد شما هم مشکلات دارید دانشجوها زیاد هستند امری طبیعی است و اما قشنگی این داستان اینجا است، با توکل به خدا ما هر سری زنگ می زنیم حتی صدای ما را هم می شناسد و هر زمان که می رویم کارمان را راه می اندازد. این ها فقط نمونه هایی بود که با ان ها برخورد کرده بودم و گفتم اینجا بنویسم که ببیند خلق و خوی تند و بد بی فایده است و همه را اسیب می زند و دور می کند! انسان هر چقدر هم ثروتمند باشد ولی اخلاق خوبی نداشته باشد بی فایده است. چه بسا انسان هایی را در دوره دبیرستان و دانشگاه می دیدم که انقدر تند خو و بد اخلاق بودند و زود از کوره در می رفتند و اصلا شاید باورتان نشود یک روی دیگر ان ها را به چشم می دیدم ولی هر بار که این اتفاق می افتاد ما سکوت می کردیم یا مثلا به فروشگاه هایی که در تهران می روید انقدر طرف مقابل با غرور و حالت منت گذاری با شما برای خرید یک لب تاپ صحبت می کند که واقعا جای تاسف دارد و انگار نه انگار ولی ما هم جوابش را با خوش اخلاقی دادیم و کمی نرم شد و خودش فهمید که چقدر رفتار نامناسبی داشته و مطمئن باشید هر گاه که افرادی رفتار نامناسبی دارند باور کنید لازم به گفتن نیست خودشان در طول ان روز مدام به ان فکر می کنند و با خود هی کلنجار می روند که چرا این گونه شد، ما یک استادی داشتیم دو دوره کارشناسی یک لحظه این دو همکلاسی ما که شلوغ کردند استاد ان ها را به بیرون انداخت ولی این دو همکلاسی ما انقدر بی شرمانه به استاد ناسزا و جر و بحث کردند چه حرفایی که نگفتند این دو دانشجو و واقعا خاطره بدی است و من هنوز هم که هنوز هست در خاطرم مانده ولی استاد در اخر ترم درسی که ان ها داشتند نه تنها کمک کرد بلکه نکته اش اینجا بود که جواب تندی را با نرمی داد و همان همکلاسی ما در محوطه می گفت عجب استادی است ما را کمک کرد و خودش هم شرمنده شد از این کاری که کرده بود. بله گاهی اوقات انسان خودش قدرت تعقل و تفکر دارد و متوجه می شود کارش اشتباه است. چندین بار هم در مطالب هایی که نویسندگی کردم نوشتم انسان ممکن الخطا است نه جایز الخطا .....حالا حسابش را بکنید دیگر.
اصلا می دانید باید این جملات را با طلا نوشت و بر در و دیوار اتاق نصب کرد.
*اخلاق یعنی بهشت
*اخلاق یعنی نور و برکت
*اخلاق یعنی کلید بهشت
*اخلاق صفتی است باطنی نه ظاهری

پس اخلاق صفتی نیست که بخواهیم هر لحظه ان را بدست بیاوریم بلکه باید از دوران کودکی ان را تمرین کنیم.

+اخلاق نیک را در خود احیا بکنیم.

+اخلاق نیک به انسان بها می دهد.

+اخلاق نیک جامعه را سالم نگه می دارد.

+اخلاق نیک برکت و روزی خانه را زیاد می کند.

+اخلاق نیک در محیط کار باعث رشد کار می شود.

اگر اخلاق نیک به خوبی در وجود ما رسوخ کند دیگر جایی برای رذایل باقی نمی ماند. برای اینکه در هر امری موفق باشیم باید تمرین کنیم اخلاق خوب هم باید تمرین کرد ان قدر که در شرایط بد هم لبخند داشته باشیم و صبور ....

و وای به ان روزی که اخلاق نیک در وجود ما نباشد یا سعی خود را نکنیم، ان وقت رذایل جایگزین می شوند و باعث نابودی انسان می گردد.

پس رذایل اخلاقی را بشناسیم و انجا که حسادت امد، انجا که کینه امد، انجا که بخل و تکبر و سوءظن و سخن چینی غیبت و دروغ راه خود را باز کرد، دیگر جای برای فضایل اخلاقی باقی نمی ماند.

و اما باب اول:

حسن خلق عظیم(چهره بشاش و لهجه خوش علامت حسن خلق است که موجب تالیف قلوب و دوستی دیگران می گردد.)

مزاح و شوخی پیامبر(ص) اینگونه امده است که ان حظرت مزاح می فرمود و شوخی می کرد، اما سخت و کلام باطل بر زبان نمی راند، و نقل کرده اند که "روزی پیامبر خدا دست کسی را گرفت و به او فرمود (چه کسی این بنده را می خرد؟! و منظور حضرتش ص از بنده، بنده خدا بود.)"

من ادب کرده خداوندم من ادب کرده خدا هستم و علی (ع) ادب شده من است.

خنده در برابر تندی "انس بن مالک" نق ل کرده است که"من 9 سال خادم ان حضرت بودم، یک بار به من نگفت که چرا چنین کردی، و هرگز کاری را بر من عیب نکرد. من هیچگاه بویی خوش تر از بوی ان حضرت نشنیدم، هر گاه با کسی می نشست زانویش از زانوی او پیشی نمی گرفت." حالا ما چه کار می کنیم بعضی هایمان از پدرمان در کوچه و خیابان جلوتر راه می رویم یا کلا پایمان را دراز می کنیم به همین راحتی یا بی شرمانه می خوابیم و انگار نه انگار ...

توصیه به خلقی خوش همانا شما نمی توانید مردم را به وسیله مال و ثروت خود، گرد خویش جمع کنید بنابراین مردم را با اخلاق خوش گرد خود جمع نمایید.

کمال و جمال مرد شیخ طوسی (از جابر بن عبدالله انصاری) روایت کرده است که"عباس، مرد بلند قامت و خوشرویی بود. روزی به خدمت پیامبر خدا (ص) امد، هنگامی که نگاه ان حضرت به او افتاد، تبسم کرد و فرمود (ای عمو! تو صاحب جمال هستی.) عباس عرض کرد -ای پیامبر خدا جمال چه چیز است؟" پیامبر خدا (ص) فرمودند "به راستی گفتار در حق" به به چه جمله زیبایی ...و اما عباس پرسید "کمال چه چیز است ؟ پیامبر خدا فرمودند "به پرهیزگاری از محرمات و نیکی خلق"

نهی از گناه با خلق خوش پیامبر خدا هنگامی که یکی از یارانش را در گناه یا اشتباه یا خطایی می دید، با اخلاق خوش و پسندیده ان ها را باز می داشت. 

خوات بن جبیر می گوید در یکی از سفرها در خدمت پیامبر خدا (ص) بودم. هنگام توقف قاله از خیمه ام بیرون امدم. چشمم به یک عده زن افتاد که در کنار هم افتاده بودند و صحبت می کردند. من نیز به کناری رفته و به صحبت های ان ها گوش می دادم که پیامبر خدا (ص) از نزدیکی ما عبور کرد. با دیدن پیامبر خدا (ص) ناراحت شدم و گفتم، (ای پیامبر خدا شترم سرکش شده،​ می خواهم افسار و ریسمانی تهیه کنم.)

حضرت در پاسخ من چیزی نفرمود. عبای خود را به من داد و خود به گوشه ای رفت. پس از اندک زمانی بازگشت و فرمود "ای اباعبدالله! شترت چه شد؟ " از ان منزل حرکت کرده و تا به مدینه رسیدیم ، پیامبر خدا (ص) هر گاه مرا می دید، سلام می کرد و بعد از سلام می فرمود "ای اباعبدالله! شتر سرکش چه شد؟ "

در مدینه مدتی به مسجد نمی رفتم تا به چنین صحنه ای رو به رو نشوم. مدتی گذشت تا یک روز به غیر وقت نماز به مسجد رفتم. مشغول نماز خواندن بودم که پیامبر خدا (ص) از یکی از حجره ها بیرون امد و مشغول نماز گردید. با خود گفتم نماز را طول می دهم تا پیامبر خدا (ص) به دنبال کار خود برود.

در این هنگام پیامبر خدا (ص) فرمودند: هر چه می خواهی نمازت را طولانی کن، زیرا من نمی روم تا نمازت را تمام کنی.

با خود اندیشیدم که چاره ای نیست جز انکه از پیامبر خدا (ص) معذرت خواهی کنم و دل او را از این معنی خالی گردانم، سلام نماز را دادم پیامبر خدا (ص) فرمودند سلام ابا عبدالله سرکشی شتر چه شد؟

عرض کردم سوگند به خداوندی که به حق تو را به پیامبری برانگیخته، از ان زمان که اسلام را به دین انتخاب کردم، شترم سرکشی نکرده است.

و پیامبر خدا(ص) 3 بار فرمودند"خداوند تو را رحمت کند."

بعد از این گفتگو بود که پیامبر خدا (ص) دیگر یادی از شتر سرکش نکرد.

جواب ندادن بدی با بدی هیچ وقت جواب بدی را با بدی ندهیم کار درست و خوبی نیست، این اخلاق محمدی نیست.

و اما مهمترین باب اهمیت صله رحم

اهمیت رعایت صله رحم

کسی که حق خویشاوندان و ارحام پدر و مادری خود را رعایت کند، خداوند هزار درجه به او عطا می فرماید، که بین هر دو درجه صد سال راه است که اسب تند رویی بدود .یک درجه از نقره، یک درجه از طلا، یک درجه از لؤلؤ و دیگر از زبرجد. یکی از مشک یکی از عنبر یکی از کافور.

ثمرات صله رحم

صله رحم بر طول عمر می افزاید و صدقه پنهانی، اتش خشم خداوند را فرو می نشاند، و به راستی که قطع رحم و سوگند دروغ، مردم را از سرزمین های سرسبز و خرمشان اواره ساخته و انجا را به صورت کویر خشکی در می اورد و خویشاوندی را مشکل می سازد، و ان مایه بریده شدن نسل و دودمان می گردد.

و اما در پایان تمامی باب های اخلاق محمدی (ص) اورده شده است.

1-باب اول :اخلاق فردی

2-باب دوم: بخشش و گذشت پیامبر خدا

3-باب سوم: زهد پیامبر خدا

4-باب چهارم: تواضع پیامبر خدا

5-باب پنجم: اهمیت صله رحم

6-باب ششم: عدالت ورزی پیامبر خدا

7- باب هفتم: راستگویی

8-باب هشتم: امانت داری و وفای به عهد

9-باب نهم: محبت و دلسوزی پیامبر نسبت به کودکان

10-باب دهم: توکل پیامبر خدا

11-باب یازدهم: دلسوزی پیامبر نسبت به حیوانات

12-باب دوازدهم: اخلاق در خانواده

13-باب سیزدهم:اخلاق اجتماعی

14-باب چهاردهم: اخلاق سیاسی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۷:۰۵
مرتضی پاک نیت