مرتضی پاک نیت

بلاگ تحقیقاتی و علمی و پژوهشی...

مرتضی پاک نیت

بلاگ تحقیقاتی و علمی و پژوهشی...

مرتضی پاک نیت

این بلاگ حاصل 10 سال تجربیات بنده هست، به همین دلیل تحقیقاتی و پژوهشی بوده، و برای دانشجویان و کاربران عزیز و گرامی جهت رشد و شکوفایی علم و علم اندوزی ایجاد گردیده است.

با مدیریت: مرتضی پاک نیت

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • ۲۳ ارديبهشت ۹۶، ۱۴:۰۸ - زهرا محمودی
    احسنتم
نویسندگان

۳۴ مطلب با موضوع «دست نوشته های یک فریلنسر» ثبت شده است

"ارتباط" یکی از مهارت های مهم بوده و هست و خواهد بود، یک بحثی داریم در شبکه های کامپیوتری پیشرفته به نام "QOS" یا همان کیفیت سرویس که هر چقدر این کیفیت بالا باشد، کاربر هم راضی و نهایت لذت را می برد، و اما ارتباط هم کیفیت دارد مثلا کسانی هستند که کلا در انتقال مطالب به دیگران مشکل دارند. و به همین دلیل نمی تواند ارتباط موثر و با کیفیتی را داشته باشند، پس یکی از اصلی ترین گام ها برای اینکه به موفقیت دست پیدا کنیم،​توانایی برقراری ارتباط خوب و متقابل با اطرافیان در هر مکان و زمانی می باشد.خوشبختانهلبخند جای شکرش باقی است که مهارت ارتباط هم می توان مانند خیلی از مهارت هایی که در دنیا وجود دارد، اموزش و تمرین داده شود.

Related image

حالا یک داستان زیبا و جذاب که خالی از لطف نیست یا شاید هم تجربه ای شود برای کسانی که بعد از فارغ التحصیلی می خواهند کاری را شروع کنند و قدم به محیط کار برای اولین بار بگذارند.قشنگ و با دقت گوش کنید!داستان اقای جان را !لبخند

یک تکنیسین الکترونیک به اسم "جان" ارزش ارتباط خوب را در اولین روز کاری خود فرا گرفت. در همین حال در خلال اشنایی جان با محیط کار،​مدیر منابع انسانی شرکت درباره دست مزد،​ سود، ترک محل به علت بیماری، زمان تعطیلی، کد لباس و غیره ان ها برای کارمندان تازه کار توضیح می​داد. جان برای شروع کار شتاب داشت و نمی خواست درگیر یک سری توصیه های مقدماتی شود. از انجا که در این شرکت، تکنیسین های الکترونیک دائما با مشتریان سروکار دارند، مدیریت به منظور نمایش یک تصویر حرفه ای از محل کار، اصرار دارد کارکنان کد لباس کار داشته باشند و کلیه تکنیسین ها باید لباس کار به رنگ خاکی یا یک پیراهن، که آرم کارخانه روی یک جیب، و نام کارمند روی جیب دیگر ان حک شده است بپوشند.

*دقیقا بر عکس همین داستان برای ما اتفاق افتاد زمانی که رزومه پربار خود را برای یک موسسه امنیتی ارسال کردیم، ​و بعد از یک هفته و خورده ای با ما یک خانمی تماس گرفت و گفت از شما می خواهیم که برای مصاحبه به دفتر مرکزی بیایید. در محل مصاحبه حاظر شدیم،​ که انصافا یک خانم خوش برخورد در بدو ورود و هماهنگی با رئیس بنده را به دفتر ایشان هدایت کرد. بعد از اندک مدتی شروع به احوال پرسی و کردیم،​ اقای رئیس در حال مطالعه بود و ما هم همچنان همینطور ساکت ...چند دقیقه ای گذشت و ایشان همچنان سر به پایین،و سوالات ایشان انقدر ابتدایی و پیش پا افتاده بود که در ذهن خود گفتیم این چه شرکتی است واقعا اگر مصاحبه اش این باشد خدا بخیر کنید تضمین امنیت را... ""زمانی که صحبت می کردیم اصلا سر ایشون بالا نمی امد که ببینه کی هست که داره صحبت می کنه و پاسخ سوالات ایشون رو میده و این یک بی احترامی برای ما به حساب امد ولی با این تفاسیر به روی خودمان نیاوردیم ... در تایم اخر تازه ما چهره ایشان را زیارت کردیم، انصافا هر سوالی بود ما به صورت حرفه ای پاسخ دادیم و هیچ بهانه ای نبود مدارک هم که خدا را شکر تکمیل ولی در پایان گفتند ممنون از اینکه تشریف اوردید از هم صحبتی با شما خوشحال شدیم و از طریق منشی بنده با شما هماهنگ می شود اگر تمایل به انتخاب شما بود. اطلاع می دهیم، این نکته را عرض کنم خدمت شما هر جا که گفتند با شما تماس می گیریم یعنی شما را نمی خواهیم و اگر از شما خوششان بیاید مطمئنن همان جا رضایت از شما را اعلام می کنندخنده. خلاصه بگذریم، ولی می خواهم بگویم نحوه ارتباط یک رئیس با سر پایین، ان هم مدت طولانی نشان از ظعف و برخورد نامناسب و یا پرسش های بسیار ضعیف و خودشان هم جالب اینجاست بعضی توضیحات را متوجه نمی شدند نگاهی به کتاب های روی میزشان می انداختند و مطالعه می کردند که چندین کتاب شل نویسی فکر کنم و هک بود خاطرم باشد...که دیگر خودتان قضاوت کنید. اکثرا بعضی شرکت ها اصولا برای سرگرمی اگهی می دهند و مصاحبه می کنند تا به مدیریت اصلی بگویند که اگهی استخدامی دادیم و کسی نیامد، یا شرایط را نداشت و بعد از ان اقوام و غیره الباقی را می دانید دیگر،​ هر مصاحبه ای که رفتید سعی کنید شما هم از اولین رفتار تشخیص بدهید که کسی با شما مصاحبه می کند خودش تا چه حدی مهارت دارد،​ یا اطلاعات کافی! و شما در 4 ثانیه می توانید در رو به رو شدن شخصیت و نوع برخورد طرف را برانداز کنید که می شود گفت نوعی هماهنگی شناخت می باشد. و اما اقای جان/....

شرکتی که اقای جان در ان کار می کرد، با یک شرکت پوشاک قرارداد بسته بود،​که برای تکنیسین های الکترونیک تازه استخدام، لباس کار به یک شکل تهیه کند، و قرار شد به تکنیسین های تازه استخدام شده تعداد پنج دست لباس کار داده شود. و مغازه پوشاک نام تکنیسین ها را گلدوزی کند، در صورتی که اندازه پیراهن و شلوار مناسب نبود ان ها را اصلاح نماید. نکته اصلی اینجاست که شرکت اعتقاد دارد رعایت نظم و اراستگی ظاهر بسیار مهم است. می دانید این جا چه نکته ای دارد تصویرسازی کردن در ذهن مشتری یعنی اینکه یک تصویر مثبت در ذهن مشتری ایجاد شود این ها نکات اصلی تجارت شرکت ها و موسسات می باشند.لبخند "هر زمان که خواستید به مصاحبه بروید سعی کنید موهای کوتاه و شانه کرده و یا پوشش مناسب داشته باشید. و رزومه خودتان را یک بار مطالعه کنید و مبحث های اصلی ان را مرور کنید یا نه مهارت هایی را که کسب کردید حتما کتب ان را مطالعه کنید.

و اما اشتباه بزرگی که شاید و ممکن است هر یک از ما هم انجام دهیم، در ان که هیچ شکی نیست "انسان ممکن الخطا است" و نه جایز الخطا! جان همانطور که گفته شد، ​در جریان اشنایی با محیط کار و بیان توضیحات در مورد کد لباس کار، خسته و سر در گم شده بود، و توضیحات را به طور کامل نشنید. بعد از جلسه او به صورت پراکنده کلماتی در مورد پوشیدن لباس خاکی در ذهنش مانده بود و بر اساس ان روز بعد یک لباس خاکی بدون ارم شرکت و نام خود پوشید."عجب" اما همین که با سایر همکاران خود مقایسه کرد،​ متوجه شد که لباس او مناسب نیست و با سایر کارکنان همخوانی ندارد. همین موضوع باعث نارضایتی مسئول ان بخش شد. سایر همکاران او توانستند به تیم های کاری خود بپیوندند و اموزش کاری خود را شروع کنند، در حالی که جان نصف روز را جهت پاسخ گویی به پرسش های مسئول بخش و ضرورت تهیه لباس کار از دست داد. جان به این ترتیب در اغاز کار و استخدام دچار اشتباه بسیار بزرگ گردید. و اولین فشارهای روحی را فقط به یک دلیل نتوانست "خوب گوش نکردن" و برقرار نکردن ارتباط موثر تجربه کرد.(خوب گوش کردن را یاد بگیریم تا فیدبک خوبی را به نمایش بگذاریم.) حالا بعد از این داستان واقعا چگونه ارتباط داشته باشیم که هیچ کسی ناراحت نشود و همیشه دو طرف رضایت کامل داشته باشند، ببینید بعضی از افراد جامعه مثلا دانشگاه یا محیط کار برقراری ارتباط را با گفتن اشتباه می گیرند و زمانی که یک مشکلی پیش می اید اعلام می کنند، "من به او گفتم که چکار کند".

و یا نه گاهی افراد، دوستان و اشنایان و فامیل شنیدن را با گوش دادن یکی می دانند، و معمولا ان چه که شنیده می شود و ان چه که گوش داده می شود زمین تا اسمان تفاوت دارد. چرا؟ به خاطر اینکه دومی با درک مطلب همراه است و اولی صرفا شنیدن است. به همین سادگی.

حالا فرمول ارتباط چیست؟

ارتباط =اطلاعات + دریافت + درک کامل

یک مثال بزنیم یک پیام که توسط فردی به صورت ایمیل ارسال می شود و توسط فرد دیگری دریافت می شود اما تا زمانی که پیام فهمیده نشود، هیچ گونه ارتباطی صورت نگرفته است. و حالا این تعریف در هر زمان و مکانی که شما قرار دارید و در حال صحبت- نوشتن-و پیام های غیر کلامی هستید صدق می کند.

و اما تفاوت در معنا که در صحبت های روز و شب ما رخ می دهد و همانطور که یک بنده خدایی برای مشاوره گرفتن در حیطه کنکور ارشد از ما کمک خواست این تفاوت در معنا بسیار عمیق شد و خدا می دانست تا کجا پیش خواهد رفت ولی خوشبختانه به خیر گذشت..زمانی که شما در محیط کار یا بحث و گفتگو هستید به دلیل یک سری فرهنگ ها، و نژادها، و ملیت های متنوع، زمینه ها و سطوح اموزشی متفاوتی وجود دارد، یک مثال این که اکثرا دانشگاه های شهرستان ها اول بومی خوشان را می گیرند چرا و به چه دلیل به خاطر همین تفاوت در معنا! یعنی اینکه برداشت های متفاوتی توسط هر یک از افراد سرر کلاس صورت می گیرد و همین خود یک مشکل بسیار بزرگ است یا خیلی از موضوعات دیگر....و اینکه واقعیتی اجتناب ناپذیر است. استفاده از کلمات، حرکات اشاره ای یا تغییرات در چهره یک سری از افراد، یا نه بیان عقاید و احساسات برای افراد مختلف معانی خاص و متفاوتی دارد.

یک تکنیسین کامپیوتر که در اسیا پرورش یافته است حتی در شرایطی که با موضوع و ایده مطرح شده مخالف باشد باز هم رفتار تهاجمی و مقابله گری را نمی پذیرد. پس تفاوت در معنا می تواند نماد یا نشانه ای از یک نسل باشد. مثلا افرادی از دو نزاد و نسل مختلف، پس همه ما زمانی می توانیم موفق شویم که بدانیم کلمات، حرکات و تغییرات چهره، از دیدگاه ان چه معنا و مفهومی دارد.

حالا می رسیم به موانع مهم در برقراری ارتباط که /نداشتن اعتماد کافی/ خود ما در اکثر پروژه هایی که در چند سال اخیر انجام دادیم این بی اعتمادی را دیدیم و کمی ازرده شدیم و بعد از مدت ها فهمیدیم یک نفر بالاخره باید اعتماد کند حالا قوانین پروژه ای و انجام ان هم یک سری اصول خاص خود را دارد.

یک مثالی می زنیم از دو همکلاسی :که دو مهندس کامپیوترند و در یک شرکت کار می کنند. ولی این دو همکلاسی در زمان تحصیل اختلاف نظر داشتند و در زمینه های سیاسی با هم جدال و مبارزه می کردند و نسبت به هم احساس خوبی نداشتند. ان ها بعد از اتمام تحصیل در یک شرکت و در یک تیم مشغول به کار شدند اما مشاور شرکتشان اصرار داشت که کلیه اعضای تیم در جلسات بارش ذهنی (Brain Storming)، که به صورت هفتگی تشکیل می شد، شرکت کنند تا بتوانند عملکرد تیم را بهبود ببخشند. در این جلسات مهم نبود که چه عقایدی مطرح می شود و تا چه اندازه با ارزش است. اما در مورد این دو تکنیسین، وضعیت شدیدا فرق می کرد می دانید چرا؟ زیرا هر سوالی توسط یکی از انان مطرح می شد، دیگری با ان مخالفت می کرد و بحث برانگیز می شد. علتش را می دانید باز چرا؟ نبودن اعتماد کافی بین ان دو از زمان دوران تحصیل دبیرستان بود. در نتیجه ارتباط بین این دو تکنیسین همواره با فشار زیاد و تحمیل برقرار می شد و غالبا نتیجه عالی را به همراه نداشت لذا ایجاد اعتماد بین اعضای تیم بسیار ضروری و تاثیر گذار هست .(تیم فوتبال، تیم پروزه، تیم  برنامه نویسی ، تیم تحقیقات و تحلیل گر).

حالا می توانید کمی درک بهتری از موفقیت داشته باشید و بدانید اکثر افراد چرا موفق شده اند ایا خواندن کتاب موفقیت ما را به موفقیت می رساند؟! ایا تجربه ما را زیاد می کند؟/ البته اگر نظر شخصی بنده باشد می گویم خیر باید زیاد گشت و تجربه کرد و زیاد ارتباط برقرار کرد تا از تجربیات دیگران استفاده مطلوب را برد. فردی که سن بالایی دارد با تجربه نمی توان در نظر گرفت ولی فردی که زیاد گشته هست بسیار تجربه اش بیشتر است....یک مثال شما اگر کتاب های که مربوط به جنگ و دفاع و مقابله هست را بخوانید موفق ترید یا اینکه در ان موقعیت فرضی قرار بگیرید ؟ من می گویم هر دوی ان ها درس هم همینطور است ایا تئوری خواندن کافی است؟ خیر باید در کنار درس کار عملی هم باید باشد.

یک شخصی بود به نام اقای هکتور که در یکی از شرکت های مربوط به کارخانه ساخت قطعات الکترونیکی هواپیمای نظامی کار می کرد. هکتور به نظر شما چگونه به موفقیت رسید؟ از طریق یک سری شبکه بندی، سازمان دهی، خلاصه سازی و ساده سازی، اطلاعات مورد نیاز، به این صورت بود می امد در جلسات شرکت می کرد و کارهای خود را خلاصه ارائه می کرد تا که مورد تشویق و ارتقای شغلی قرار گرفت. یعنی اطلاعات بیش از حد بی فایده است و  سودی خواهد داشت. سعی کنیم از گزارش های طولانی و بلند مدت و عبارت های بسیار زیاد استفاده نکنیم که باعث طولانی شدن جلسات و سردرگمی در محیط کارمان شود.

Image result for listen

نکات کلیدی:

گوش دادن یک ابزار اصلی برای ارتباط است.

مهارت هایی که می تواند مهارت خوب گوش دادن را در همه ما افزایش دهد:

1-همه اشفتگی و پریشانی را از خودتان دور کنید.

2-به طور مستقیم به گوینده نگاه کنید.

3-روی گفته های استاد، معلم، مدیر-رئیس تمرکز کنید.

4-صبور و با حوصله باشید.(در هر مکان و زمان و ارتباط)

5-برای روشن شدن موضوع پرسش های خودتان را در زمان مناسب بپرسید.

6-بیانات گوینده را تکرار و تفسیر کنید.

7-علاقه و اشتیاق خود را نشان دهید.

موفق باشید.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۳:۵۰
مرتضی پاک نیت
چگونه دکترای مهندسی کامپیوتر بگیریم؟ یا نه اینکه اصلا هر ادمی می تواند دکتر شود؟ مثلا یک بنده خدایی را که دکتر صدایش می کنند ایا به همین راحتی هست؟! اکثرا دانشجویان ما در لیسانس یا فوق لیسانس می خوانند و دیگر ادامه نمی دهند، یا اینکه می روند پی زندگی خودشان ماشین و کار و خانه ولی ما می گوییم علم پایانی ندارد هر کسی هم دکتر نمی شود.
Image result for ‫علم‬‎
بنابراین هر چقدر هم ما را راهنمایی کنند پسرم دخترم عزیزجان درست را بخوان تا خود انسان عشق و علاقه دقت کنید نکته کلیدی اینجاست (عشق و علاقه) نداشته باشد به درسش بی فایده است وقتی به ان درک رسیدید که انسان عاقلی شدید و می توانید همه چیز را درست انتخاب کنید و علاقه زیادی داشتید و به راه راست رفتید این یعنی علم در وجود شما جوانه زده است، یعنی اینکه شما باید خیلی از علایق خود را حذف و برنامه ریزی دقیقی داشته باشید تا بتوانید موفق باشید. البته این را هم بگویم یکی سری ها هم هستند که دانشگاه می ایند و زمانی که سوال می کنی چرا به دانشگاه می ایی و با اینکه کار داری می گویند فقط برای مدرکش و یا افزایش حقوق و نمره پاسی! این دسته را اصلا نمی توان هیچ فکری در موردشان کرد و باید متاسف شد، یک سری از دوستان بنده بودند که اصلا هیچ درسی را که گوش نمی کردند که هیچ دیر هم می امدند و زود هم می رفتند بعید می دانم این گونه افراد دکتر شوند ابی از این مورد ادم ها گرم نمی شود البته درس خواندن هم سختیه خودش را دارد کو ان روزهای کارشناسی ما از ساعت 5 صبح بیدار می شدیم و راه دور و دراز را رانندگی می کردیم نه صبحانه ای نه نهاری فقط باید می نوشتیم و گوش می کردیم و تمرین کلاسی و کلی سختی ها و مشکلات دیگر، بله یه همین راحتی ها هم نیست  این نکته را هم بگویم که ما از همان ابتدای دیپلم یک معلم داشتیم در دبیرستان که به ما گفت "هر کدوم شما هر کاره ای می خواهید بشید پشت کتابتون بنویسید" و من نوشتم من می خواهم یک مهندس کامپیوتر شوم! و همان شد که شد و عینا هم اتفاق افتاد و تا به الان ما به اینجا رسیدیم البته با توکل به خدا این را در خاطر داشته باشید خداوند علم را به هر کسی نمی دهد! فراموش نکنید علم چیز گرانبهاییست یعنی یک گنج کامل نه پاک می شود نه از بین می رود و نه حتی قدیمی می شود و اینکه روز به روز گسترده تر می شود و به روز تر حالا حیف نیست که از ما بپرسند وقتت را در چه راهی صرف کرده ای ؟ و جوابی نداشته باشیم....همین اقای احمدی نژاد خودش انقدر سختی ها و مشکلات کشید تا دکتر شود برید تحقیق کنید انقدر ادم ها بودند که با مشقت و سختی دکتر شدند.....هنگامی که من این جملات را می نویسم اشک از چشمانم جاری می شود... که چرا این همه جوان های زرنگ در شکور به سمت اعتیاد و و و و خیلی کارهای دیگر می روند چرا راه خود و همچنین جوانی و زمان خود را هدر دادند؟ ولی بعضی ها مانند ما از همان موقع تصمیم گرفتفتند روی پای خود بایستند و تمامی هزینه ها و مشکلات را به جان بخرند ولی شکست ناپذیر باشند.  ان مع العسر یسرا ! یقینا و قطعا هر سختی با اسانی همراه است....بله زمانی که شما شب تا صبح می شینید چندین ماه کنکور می خوانید ....زمانی که صبح تا شب که مطالعه و درس و نویسندگی می کنید و شب های امتحان و همچنین این استرس های فراوان و دیر یا زود شدن ها همگی نتیجه دارد شک نکنید اگر درس خواندید و ضرر کردید تا حالا کدام ادمی رو که دکتر شده دیدید بیکار بماند یا بنالد یا بگوید من هیج جا کار پیدا نکردم کدام یک ؟! یک روز پای صحبت های یک شخصی نشستم که می گفت شخصی بیکار است و درس بی فایده و هیچ کاری از پیش نمی برد و فقط دهن پر کن هست و به درده هیچ جا نمی خورد! ما گفتیم دوست عزیز این طور نیست شما هر بذری را بکاری و به ان برسی یا یک درخت سیب را اگر هر روز به ان به موقع اب بدهی و به ان برسی مگر می شود به شما ثمر یا میوه ندهد نه می شود چطور شما یک بذر افتابگردان را می کارید بعد از مدتی شما گل ها و بوته سبز و زرد رنگ و تمامی تخمه هایش را مشاهده می کنید درس خواندن هم همینطور است تماما خداوند هم می گوید از تو حرکت از من برکت شما تلاش و کوشش بکنید سعی کنید باور کنید اگر عاشق علم باشید خداوند صدبرابر ان را می دهد. اگر به ما باشد که درس بخوانید این نصیحت نیست یک راهنمایی از برادر شما همین. اگر بدانی که چقدر یک چیز را یاد میگیری و به ان علاقه داری شیرین است و تو را به کجاها که نمی برد مثلا ما بعد از دیپلم وارد دانشگاه شدیم انقدر اشتیاق داشتیم گفتیم بذار کاردانی را بگیریم برویم لیسانس و همینطور امدیم تا فوق لیسانس و همینطور ادامه دار شد و دست نکشیدیم البته این را هم بگویم علمی را که شما را یک ذره به خدا نزدیک نکند بی فایده است باید انقدر علوم و احادیث قرانی را بخوانید تا بفهمید چقدر این نظام هستی روی قاعده و قانون هست حتما یک بار تفسیر بخوانید حتما یک بار قران را کامل بخوانید واقعا در همه کارها کمک می کند. سعی کنید وقت بگذارید برای درس خواندن یا درس یا کار ؟ ولی از یعضی ها که می پرسی هزاران دلیل برای خودشان دارند مشکل دارم یا نمی توانم و از این جور صحبت ها یکی از دوستان بود که ما همینطور نشسته بودیم در کتابخانه پرسیدم چرا درس خواندی ؟ گفت می خواهم مدیر شوم...پرسیدم خوب اگر مدیر شدی بعدش چی ؟چه کاره می خواهی بشوی گفت خوب شورا بشوم و بعد هم می خواهم چندین خانه و اپارتمان در تهران داشته باشم گفتم خوب بعد از این ها چکاره می خواهی بشوی دیگر هیچ پاسخی به ذهنش نیامد گفت دیگر هیچ پیری و مرگ ولی جواب من این است همه کارهایمان "برای امام زمان"باشد  کسی که دیدگاه امام زمانی دارد به هیچ وجه شکست نمی خورد و در همه امورش موفق می شود.  پس طوری باشد که مردم را به مطالعه دعوت کنیم هر چقدر علم مردم بالا باشد جامعه پیشرفت می کند مثلا شما اگر دکتر باشید و با یک دکتر خانم ازدواج کنید یا نه  فوق لیسانس مطمئن باشید شخصیت نوع زندگی و همچنین اداب و منطق و همچنین زندگی موفق تری را دارید همچنین بچه شما هم به همین صورت در نسل های بعد حالا اگر در یک نسل ناراحتی و کلی دعوا و مشکلات وجود داشته باشد تمام به چندین نسل انتقال پیدا می کند پس علم نه تنها شان وشوکت و عزت شما را در جامعه بالا می برد در زندگی و در کنار دوستان اشنایان و اقوام و فامیل هم شما از درجه و مرتبه بالاتری برخوردار هستید. توصیه من به همه دانشجویان این است که دقیق و کامل هر مبحثی را در دانشگاه یاد بگیرید و همیشه یادداشت کنید "با نوشتن علم را اسیر خود کنید" همیشه یک قلم و کاغذ و حتی ظبط کنید تمامی صحبت های کلاسی استاد را ! بازیگوشی را کنار بگذارید در دانشگاه و هیچ وقت دیر به کلاس نروید استاد واقعا ناراحت می شود ولی به روی خودش نمی اورد یا مثلا هیچ وقت با گوشی صحبت نکنید یا گوشی خود را روی سایلنت بگذارید ما یک استادی داشتیم "همه گوشی ها را اول کلاس در سبد جمع می کرد" ولی من ان کلاس را گوشی نمی بردم باور کنین چون درس ساختمان داده درس شیرینی بود به همین دلیل گوشی را نمی بردیم و همین باعث شد که روز به روز موفق تر شویم باز هم دست از علم بر ندارید "بله یک سری ها خیلی پولدار هستند و برای خوش گذرانی به دانشگاه می ایند" ولی شیرینی اینجاست که شما کشاورزی را ببینید که از شب تا صبح پای زمین خود می ایستد و اینقدر به ان می رسد و در نتیجه وقتی روی بیل خود تکیه داده و محصول خود را برداشت می کند چقدر خوشحال می شود انصافا که چه کیفی می دهد ولی همه چیز مثل یک غول چراغه جادو باشد حاضر و اماده بی فایده است مانند یک دانشجو که خواهرش فیزیک را خوانده بود و همه ان کتاب ها و جزوات را به خواهرش داده بود و او هم جلو جلو خواننده بود و می امد یک نمره میگرفت و می رفت اگر اینگونه به نتیجه می رسید و علم اگر این باشد که هیچ اگر واقعا سختی این مدلی باشد که هیچ پس یادگیری کجا رفت فردا شما بخواهید استاد شوید چقدر بد است که بار علمی یک استاد پایین باشد و از روی کتاب ان چیز را بخواند و بیاید به دانشجویان بگوید به نظر من که هیچ لذتی ندارد ...
چقدر قشنگ چقدر زیبا"علم نعمتی است که بی جان کندن ندهند و بی رنج نیاید. و هر چیز که عزیزتر باشد در او رنج بیشتر باید بردن"

یعنی رنج و سختی در تک تک درس هایی که می خوانیم چرا نرویم انقلاب کتاب بخریم !چرا پول برای چیزهای بی ارزش داریم ولی پول برای خرید چندین کتاب نداریم یا سی دی های اموزشی خود من همیشه یک کتاب درسی یا مرتبط کامپیوتری هر چند روز یک بار از انقلاب تهران خرید می کنم یا به کتابخانه می روم و کلی کتاب از انجا به امانت می گیرم بدانید چه لذتی دارد.... دکتر حسابی حتی در دورانی که روی تخت بیمارستان هم بود کتاب می خواند. چرا؟ چون برنامه ریزی کرده بود شما هم برنامه ریزی کنید چرا کار نیست همین نگارش جزوه های درسی درست است زمان زیادی می خواهد ولی می شود برای فروش گذاشت یا تدریس و اموزش ویدیوهای اموزشی و اپلود کردن ان به صورت فصلی در اپارات! این همه کار پژوهشی و علمی ! هر چند هفته یک بار مقاله نویسی و ثبت در کنفرانس های معتبر و نوین و بین الملی که هر کدام امتیاز خودش را دارد....بله باید رنج کشید...حالا علم و عبادت در کنار هم چقدر گسترده و زیبا می شود از یک سو علم از یک سو عبادت خالصانه و خواندن کتاب های فلسفه و منطق و علوم قرانی که یک دانشجو یا استاد باید یاد بگیرید یا مطالعه کند.
"جمله ای زیبا "کتاب غذای روح بشر است""
همانطور که جسم ما به غذا احتیاج دارد روح ما هم به غذا احتیاج دارد که یکی از ان ها کتاب است یا عبادت و انجام واجبات و مستحبات به این فکر نباشیم که دکترا گرفتیم همه چیز تمام است و دیگر هیچ  ...

 قرآن کریم تا آن‏جا به تحصیل علم و دانش اهمیت قایل شده که مسلمانان را ملزم مى‏ سازد که همه در میدان جنگ شرکت نکنند، بلکه گروهى بمانند و معارف اسلامى را بیاموزند.
 «و ما کان المؤمنون لینفروا کافّة فلولانفر من کل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فى الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلّهم یحذرون» توبه، 122

به به چقدر زیبا و قشنگ...که ادم دوست دارد مدام این ها را با خط خوش بنویسد و چاپ کند....و مدام تلاوت کند...


*تقرّب به خداوند متناسب با درجات علم :
 «یرفع اللَّه الذین آمنوا منکم و الذین اوتوا العلم درجات» مجادله 11
 خداوند متعال کسانى را که از علم بهره دارند درجات عظیمى مى ‏بخشد اگر براى مؤمن درجه است، براى مؤمن عالم درجات خواهد بود. منظور از بالابردن درجات قطعاً بالا بردن مکانى نیست بلکه بالا بردن از نظرمقام قرب پروردگار است.
 
*نام راسخان در علم کنار نام خدا :
 «و ما یعلم تأویله الاّ اللَّه و الراسخون فى العلم یقولون امنّا به» آل عمران، 7
 حقایق قرآن را جز خداوند و راسخان در علم نم ى‏دانند.

موفق باشید.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۶ ، ۰۱:۵۳
مرتضی پاک نیت

تقلب

آیا تقلب فعالیتی است که تقریبا همه انجام می دهند؟ ایا جامعه ما دیگر نسبت به تقلب افراد بی تفاوت است؟ ایا ما واقعا از تقلب افراد چشم می پوشیم و یا حتی افراد را به اجرای ان تشویق می کنیم؟ طبق گفته "دیوید کالاهان"، امریکا فرهنگ تقلب را در جامعه گسترش و پرورش داده است. کالاهان نمونه های فراوانی را اظهار می کند که تاییدی بر این بحث است. او می گوید تقلب در امریکا یک عمل بسیار مقبول شده و انجام ان دیگر شرم اور نیست!

اقای کالاهان مثال هایی از تقلب را به شرح زیر اعلام می کند:

1-روان پزشکانی با دریافت پول از والدین پولدار و با تشخیص های غیر واقعی، بعضی از دانش اموزان دبیرستانی را دچار ضعف یادگیری اعلام می کنند تا به ان ها زمان بیشتری برای ازمون داده شود و بتوانند در ازمون ورودی قبول شوند!

2-فردی که دستگیر شده است ادعا می کند که درجه ی فوق لیسانس دارد، در حالی که حتی به دبیرستان هم نرفته است!"تاسف"

3-یک زن تاجر، رسید هزینه های وعده های غذایی را پس از تسویه حساب با همکارانش باطل نمی کند. او رسید ها را نزد خود نگه می دارد و ان ها را مجددا در صورت حساب های بعدی منظور می فرماید.

4-هزاران نفر با استفاده از فناوری، به طور غیر قانونی از اینترنت، موسیقی دریافت(دانلود) می کنند. به این ترتیب از هنرمندانی که موسیقی انان تکثیر شده و قانونا متعلق به ان هاست دزدی می کنند.

5-یک گزارشگر روزنامه نقل قول هایی را اعلام می کند و داستان هایی می سازد و خلق می کند، بدون این که تحقیقات لازم را انجام دهد."مثل روزنامه های خودمان که معلوم نیست خبرها را از کجا می ایند.... و دریافت کنندگانش چه تعداد کثیری از ادم هایی هستند."

6-مجریان شرکتی اعتراف کرده اند که در مسابقات مرتبط با گلف مرتبا تقلب می کنند.

 بنابراین دغدغه اقای کالاهان تنها این نیست laugh که مردم تقلب می کنند، بلکه این است می رسد تقلب به طور گسترده ای مقبول واقع شده است. انگار چنین است که مردم دیگر هیچ مشکلی را تقلب نمی بینند. کالاهان دلایل زیر را برای پذیرش گسترده و فراگیر تقلب توسط جامعه ذکر می کند.

  • فشارهای جدید:

در حال حاظر که رقابت بازار کار همگانی شده است، فشار برر روی مردم برای ارائه عملکرد در بالاترین سطوح بسیار شدید شده است. این منطق درست یا غلط موجب شده است برخی از مردم که عملکردشان در یک سطح رقابتی بسیار ضعیف است. تقلب را برای بالا امدن و ورود به بازار تجارت تنها راه بدانند.

  • منافع می تواند بسیار جذاب باشد:

برخی مردم اعتقاد دارند که اگر منفعت و سود زیاد باشد، برای دست یابی به ان می توان به تقلب روی اورد. به زبانی دیگر، برخی می خواهند ارتقاء، پاداش، شهرت، پیشرفت یا رقابت را با هر شیوه ای بدست اورند. ان ها این نگرش را دارند که هدف وسیله را توجیه می کند و تقلب وسیله ای برای دست یابی به ان است.

  • اشکار شدن وجوه منفی زیان بار است:

به تناسب بروز ضعف و ناتوانی در سازمان ها، بنگاه ها، صاحبان قدرت، و سیستم قانونی، وسوسه برای تقلب افزایش می یابد و با ان نیز مقابله نمی شود. به بیانی دیگر، هر قدر مردم بیشتر تقلب کنند و مجازات نشوند، دیگران برای تقلب بیشتر تشویق خواهند شد، زیرا ان ها می گویند چرا ما اینکار را نکنیم؟

  • سودهای عمده ی از راه تقلب، دیگران را وسوسه می کند:

دانش اموزانی که در حین تحصیل مطلع می شوند که مدیران کارخانجات، منتخبان مرم و سایر اشخاص برجسته و مهم از طریق تقلب به سودهای مهم رسیده اند، ممکن است به این فکر بیفتد که روش تقلب روش مناسبی است به دلیل اینکه افراد برجسته برای پیشرفت خود از ان استفاده کرده اند. در نتیجه به ان گرایش می یابند.

 

حالا بررسی می کنیم خصوصیات شخصیتی مردمی که درستکاری دارند:

افراد درستکار در هر موقعیتی مطابق با استانداردهای یکسان، رفتار می کنند و چه تحت نظر باشند و چه نباشند ان چه را که درست است انجام می دهند. این ویژگی در تمام افراد درست کار مشترک است.

باثبات

حقیقت گرا

قابل پیش بینی

ارزش مدار

منصف و عادل

فداکار

  • ثبات قدم و استواری دارد:

افراد درستکار نقش بازی نمی کنند و ریاکار نیستند. رفتار ان ها در حضور افراد و در غیر حضور افراد تغییر نمی کند و همواره از ثبات برخوردار است. افراد درستکار رفتارها و ارزش های خود را به منظور سازگاری با متغییرهای جامعه تغییر نمی دهند.

با جمعیت همراه و هم صدا نمی شوند و در زمان تصمیم گیری هرگز تسلیم فشارها نمی گردند. ان ها ثابت قدم و استوار ان چه را که در موفقیت ایجاد شده درست است انجام می دهند.

  • ارزش های افراد درستکار هدایت گر ان ها است:

افراد درستکار از شاکله ی اخلاقی بسیار قوی، که به صورت بخشی از وجودشان شده است، برخوردارند. به گونه ای که از ان شاکله قابل تفکیک نیستند. معمولا تمامی جنبه های زندگی این افراد به وسیله ارزش هایشان، که مبتنی بر درستکاری و صداقت است، هدایت می شود. افراد درستکار زمانی که اشتباه می کنند یا مسئول اشتباه دیگران اند، به دلیل پای بندی به ارزش ها، اشتباهات را می پذیرند. انان به گونه ای رفتار می کنند که گویا همیشه رفتار و اعمال ان ها تحت نظارت است.

  • قابل پیش بینی است:

این افراد، به دلیل اینکه رفتارشان همیشه تحت هدایت و کنترل ارزش های شخصی شان قرار دارد، قابل پیش بینی هستند. هیچ گاه لازم نیست نگران باشید که یک فرد درستکار در شرایط معین چه خواهد کرد؟ ان ها هر کاری را، جتی اگر مورد قبول همه نباشد یا مناسب و ضروری تشخیص داده نشود، به درستی انجام می دهند. ان ها همه جا از شخصیت و خصلت واحدی تبعیت می کنند و دو شخصیتی نیستند. لذا قابل پیش بینی اند و می توان به ان ها اعتماد داشت و روی قول هایی که می دهند حساب کرد.

  • منضف و عادل است:

در محدوده اخلاق و وجدان، افراد درستکار بیش تر بر مبنای انچه برای تیم شان یا سازمانشان بهترین است تصمیم گیری می کنند. هرگز برای کسب سود بیشتر یا علائق و تمایلات شخصی خود تصمیم نمی گیرند. هنگامی که افراد با گرایش های اخلاقی کم تر فعالیت دارند و درباره محدوده های خاکستری (غیر اخلاقی) صحبت می کنند، افراد درست کار برای حرکت در مه ایجاد شده در اثر علاقه به تمایلات داخلی، از قطب نمای اخلاقی خود کمک می گیرند . مانع انحرافی اخلاق خود و دیگران می شوند.

 

  • حقیقت را بر ظاهر ترجیح دهد:

ما به جامعه ای تبدیل شده ایم که به ظواهر تکیه می کند، سیاست مداران اغلب دغدغه این را دارند که چگونه بتوانند در تلویزیون ایده ها و نظرهای صحیح و غلط خود را به مردم القا کنند. هر چند کلیه افراد باید به ظواهر زندگی نیز توجه کنند ولی هیچ گاه نباید مرتکب این اشتباه شوند که از باطن و حقیقت غفلت ورزند. افراد درستکار هنگامی کاری را می پذیرند که توانایی انجام ان کار را داشته باشند. ان ها تنها بر این مبنا که شاید بتوانند ان کار را انجام دهند، مسئولیت نمی پذیرند.

  • روحیه فداکاری دارد:

افراد درستکار ابتدا به تیم می اندیشند، سپس نیازهای فردی خود را در نظر می گیرند. شما نمی توانید هم فردی درستکگار باشید و هم در برخورد با دیگران فقط به فکر منافع کوتاه مدت خود باشید. نکنیسین ها مباشران خوبی هستند و از منابع مالیف انسانی و فیزیکی تحت مسئولیت خود مراقت می کنند، به طوری که معمولا در رده موفقیت ترین ها قرار می گیرند. فداکاری به این معنی است که قبل از اندیشیدن به منافع خود، به منابعی که مسئول ان ها هستیم بیندیشیم. افراد فداکار معمولا به دنبال کسب منافع بیشتری برای تیم و سازمان خود هستند.

مرتضی پاک نیت

موفق باشید.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۶ ، ۱۱:۵۲
مرتضی پاک نیت

angelخاطراتی شیرین از سفر به اصفهان و شیرازangel

سال 1396 را به همه دانشجویان و کاربران عزیز تبریک عرض می​کنم، ان شاالله که سالی پر از برکت و سلامتی برای همه باشد. همانطور که در این ایام دید و بازدید بسیار زیاد می​شود، بسیاری از خانواده ها اصلا وقت نمی​کنند برای دید و بازدید بروند و اما در این ایام نوروز می​خواهیم برای اولین بار از تجربیات و اطلاعاتی که در سفر به اصفهان و شیراز بدست اورده​ام را قرار دهم برای همه عزیزانی که می​خواهند به این دو استان زیبا و جذاب و همچنین بسیار دیدنی سفر کنند.

برای اینکه راه دور و دراز و پر پیچ و خمی را در پیش دارید، و با اینکه خیلی ها که اصلا نرفته اند و از مکان های تاریخی و دیدنی و ادرس ها اطلاعات دقیقی ندارند بنده یک پپیشنهاد عالی دارم ان هم برنامه اندروید و مسیریاب GPS هست، که سعی کنید حتما در گوشی به همراه داشته باشید، چون این دو استان انقدر کلان شهر هستند که اگر گم شوید و کوچه خیابان ها را بلد نباشید، واویلا است. خود ما هنگامی که برادر رانندگی می کرد انقدر گم شدیم که اخر یک GPS​ دانلود کردیم و راحت هر ادرس و مکانی که می خواستم پیدا می کردیم.wink"البته یه کم"

حالا بنده ادرس دانلود GPS را قرار دادم که کمک بسیار زیادی می کند و ان موقع متوجه می شوید که چقدر با ارزش است البته می توانید از طریق اینترنت به راحتی مسیر را به گوشی خود ارسال کنید.

http://www.farsroid.com/sygic-gps-navigation/

خوب اگر بخواهید با ماشین بروید خیلی راحت است تا قطار، البته هواپیما را نمی گویم. درسته هر کدوم مزایا و معایبی داره ولی ماشین شما می توانید در هر جایی توقف داشته باشید و هر 100 کیلومتر استراحت کنید. از تهران که حرکت کنید دقیقا تا اصفهان 452 کیلومتر است یعنی 4 ساعت و 52 دقیقه شما دقیقا طول می کشد تا به استان اصفهان برسید ولی تجربیاتی از رسیدن به این استان برایتان بگویم..البته اینم بگم که شما اگر با 206 سفر کنید چون ماشین کم مصرفی هست  و با سرعت 95 کیلیومتر در ساعت حرکت کنید 100 کیلومتر برای شما 5 لیتر می سوزونه یعنی شما اصلا بیشتر از این سرعت نمی تونید حرکت کنید چون هر چند کیلومتر دوربین های کنترل سرعت نصب شده و بالافاصله پلاک شما برای سرعت غیر مجاز ثبت می شود البته هر چند کیلومتر که شما به دوربین ها نزدیک بشوید زده که "دوربین کنترل سرعت" ولی یک نکته اینکه الان دیگه این دوربین ها طوره دیگه ای عمل می کنند و در این جاده ها امدن یک سری دوربین های کنترل مسافت گذاشتن چون هر ماشین و کامیونی در بین راه با سرعتی که می خواد رانندگی و تا به دوربین که رسید سرعت خودش را کم می کنه و همین امر باعث شده تا دوربین های مسافتی بذارند که همینطور هم هست یعنی اینطور بگم که شما از دوربین اول به دوربین دوم باید 1 ساعت برسی اگر زودتر برسید این یعنی اینکه سرعت شما غیر مجاز است. راستی این هم خدمت شما عرض کنم جاده مستقیم و شاید چند پیچ خیلی راحت داشته باشد البته چندین تصادف هم در راه شده بود به خاطر همین مستقیم بودن جاده چون اگر جاده عین چالوس پر پیج و خم باشه عمرا شما اشتباه کنید ولی جاده ها و بزرگراه های مستقیم خطرات و تصادفات زیادی به همراه داره در طول حرکت شما دسترسی به هیچ اب و یا مکان تفریحی در طول سفر ندارید یعنی بیابانی کویر و بدون خدمات رفاهی فقط چند ایستگاه رفاهی شما مشاهده می کنید ولی اولین جایی که می رسید "مورچه خورت" روستاهایی از توابع میمه و برخوار هست از دهستان های استان اصفهان که ما دیگه وقت نکردیم بریم و مشاهده کنیم چون راه بسیار طولانی هست فرصت نیست چون شما باید چند کیلومتر فرعی برید تا به این روستا برسید.

و اما یک شهر تاریخی به نام "آباده" زمانی که ما با خانواده خواستیم بنزین بزنیم در این شهر توقف کردیم و چند کیلومتری رفتیم تا به داخل شهر رسیدیم و بنزین زدیم واقعا انسان های خونگرمی اند مردمان شاد و همچنین مهمان نوازی دارد اما بازم از نکات جالب این شهر اینککه اگر شما بخواهید تخم مرغ از سوپر مارکت بخرید به شما می گویند چند کیلو تخم مرغ می خواهید؟! که بنده با تعجب گفتم 10 عدد گفت اینجا تخم مرغ عددی نیست کیلویی هست مهندس جان و بنده با تعجب گفتم چقدر جالب مشکلی نیست 2 کیلو شما لطف کن.....angel

و هنگامی که شما از شهر خارج می شوید یک بنای تاریخی واقعا زیبایی هست که اصلا فکرش را نمی کنید که این بنا انجا واقع شده باشد عکس زیر را ببینید.

 

اینجا "قلعه تاریخی ایزد خواست" هست که شما هنگام خارج شدن از شهر کاملا مشاهده می کنید این قلعه کاملا از بین رفته و هیچ کسی اونجا نیست نه رسیدگی نه پیگیری نه حتی بازسازی... جای تاسف دارد واقعا اینگونه مکان های تاریخی به همین راحتی از بین برودindecisionدر ان لحظه انقدر ناراحت شدم که برادر گفت زیاد فکر نکن انشاالله درست می شود....و به مسیر ادامه دادیم...

ببینید چه عظمتی این اثار تاریخی داره انگار با ادم حرف می زنه که کاملا با گل و تیرهای چوبی ساخته شده و از دالان های خیلی کوچک و تنگ واقعا شگفت انگیز .... ولی چه بسا بناهای تاریخی ایران زبان زد تمامی کشورها بوده و چقدر مشتاقند توریست ها.... و ما قدر این بناها را نمی دانیم/."تاسف و افسوس باید خورد"

و اما بعد از رسیدن به استان اصفهان شما از همان لحظه که وارد این شهر تاریخی می شوید واقعا متوجه خواهید شد که این شهر واقعا از لحاظ اب و هوا بسیار عالی، و اما یک نکته مهم این که عاری از هر گونه الودگی و اینکه این شهر اگر هر ماه شهردار یک ایده جدید نتواند پیاده سازی کند برای بافت شهری و پارک ها و معابر یک شهرداره دیگر جایگزین می شود. ولی با یک نگاه می فهمید که مدیریت و سازماندهی خوبی این استان دارد در تابلوها ادرس ها همچنین بلوارهای بدون دست انداز ...

ولی از لحاظ تمیزی واقعا کوچه و خیابان ها هزاران لایک داره، که بنده واقعا لذت بردم بعد از مدتی شما می توانید از پل سی و سه پل که در ایام عید با خانواده ما انجا بودیم; اب را باز نکرده بودند و همانطور که بنده پرسیدم و کمی تحقیقات کردم گفتند 12 فروردین اب باز می شود که ما باید به شیراز می امدیم. پیشنهاد می کنم این پل را ببینید از چهار جهت نمای زیبایی داره و شما را محو خودش می کنه...

اما یکی دیگر از جاهای دیدنی اصفهان "نقش جهان" چقدر قشنگ چقدر زیبا جای تحسین دارد ان ستون های بزرگ را همانطور که می بینید که بار سقف را تحمل می کند، چوب های قطور و بسیار بزرگ با نقش ها و تراش های بسیار حرفه ای در چند صد سال پیش می باشد اما همانطور که جویا شدیم در حال بازسازی این بنای تاریخی بودن لذا از رو به رو این بنا یک طبقه ولی از پشت که مشاهده کنید دو طبقه هست... یعنی به این شیوه معماری ساخته شده انصافا چقدر محو این بنا شدیم و ادم هر چقدر نگاه می کرد سیر نمی شد. رو به روی این بنا یک حوض بسیار بزرگ و سرد با نیمکت های بزرگ که ادم فقط بشینه و محو تماشای این حجره ها بشود یا درشکه چی های مسافر بر$$ اما اطلاعاتی در مورد تمامی حجره ها 2 طبقه و شاید بالای 100 تا بیشتر باشد چه سوغاتی هایی و چه صنایع دستی هایی که اکثرا برای دانشجوها یا مثلا خود شهر اصفهان بود و چقدر توریست هر ماه یا هر هفته و 4 فصل از این جاهای تاریخی بازدید می کنند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

yesواقعا حس خاصی داره یعنی یک حس + و طراوت و شادابی ان شاالله که همه دوستان بروند و خودشون خواهند فهمید، حالا جاهای دیدنی زیادی هست که ما حقیقتا وقت نکردیم بریم ولی تا اونجایی که سعی می کردیم از جاهای گردشگری و تفریحی و تاریخی بازدید کردیم.

"شیراز" شهری بسیار بزرگ و زیبا که از بدو ورود به این شهر یک حس و حالی عجیب و باورنکردنی به شما دست می دهد جاده های زیبا و اتوبان های بی نظیر و خط کشی شده تا درختان سرسبز و کوه هایی بسیار بزرگ انگار با ادم صحبت می کنند، زمانی که دروازه قران را می بینید واقعا حس عجیبی داره از نزدیک .....هر چقدر تعریف کنیم از شهر شیراز باز هم کم گفتیمsmileyیعنی مرد و زن در شیراز هر دو مهمان نواز و خونگرم وقتی می فهمند شما مهمونید برخورد دیگری با شما دارند حتی در ادرس دادن و دعوت به خانه و غیره برعکس اصفهان که البته کمی در ادرس دادن اشتباه می کنند و به نادرستی ادرس می دهند چون کاملا در ادرس دادن ضعیف هستند که اینگونه کاملا جا افتاده است و بنده تحقیق کردم که الان دارم اینجا می نویسم بناهای تاریخی با قدمت چند هزارساله شیراز دارد که اصلا بهت زده می مانید که چگونه این ها را ساخته اند ...

%از پاسارگاد و تخت جمشید بگیرید تا رسیدن به شیراز...یعنی شما زمانی که بارگاه کوروش کبیر را ببینید یه انرژی + و همیشه پایدار به شما دست می دهد که شاید تا سال ها باقی بماند...حالا دیگه داستان کوروش کبیر اهورا مزدا هم می دانید دیگه!!حقیقتا با کمی تحقیق در اینترنت می توانید متوجه شوید که چقدر انسان مهربانی بوده است"گفتار نیک ، کردار نیک ، پندار نیک" سه جمله و کلمه اصلی در همه جا حتی زندگی شخصی و حتی در اجتماع... بعد از ان می رسیم به تخت جمشید که واقعا شما از نزدیک تمامی ستون ها و خطاطی هایی که بر روی این سنگ ها نوشته شده است را ببینید می گویید خدایا این ها کی بودند که ستون های 18 تنی را چگونه و با چه عظمتی به قد کردند و حتی شیرهای بسیار بزرگ و نقش هایی از سربازان شجاع بر روی سنگ ها جالب اینجاست اگر با دقت بالایی نگاه کنید می فهمید کاملا همه کارهایشان متقارن بوده است یعنی "من و شما اگر خط کش بگذاریم ذره ای این ور و ان ور نمی شود" انقدر دقیق حالا ببینید چند هزار سال پیش زمانی که ما از راهنمای انجا سوال کردیم ایشان عرض کردند "از فیزیک و توابع زیادی استفاده کرده اند که اصلا نیاز به زور و قدرت بازو نداشته چقدر جالب یعنی می گفت اصلا نیرویی قبل اینکه وارد کنی کار انجام بشه با استفاده از قوانین و توابع فیزیک" عکس هایی را در زیر مشاهده می کنید مربوط به تخت جمشید هست که در زیر عکس ها هم برای شما توضیحاتی خواهم داد.

:تصویری کامل از تخت جمشید: که شامل ستون ها دروازه ها و همچنین راه روها می باشد. چقدر قشنگ چقدر زیبا انصافا که چه قدمتی چه شکوهی چه عظمتی....

و اما در اینجا لازم هست تصاویری هم از نشان های شیر و همچنین سربازان ببینید.....

کمی تامل: البته راهنمای عزیز و دوست داشتنی می گفت که الان 8 سال هست که فقط تخت جمشید به صورت بلیطی شده و به ان رسیدگی کرده اند و تماما دور تا دوره بنا را شیشه کشیده اند...یعنی قبل از این هیچ رسیدگی نبوده است ولی پیشنهاده بنده این است که چرا نباید تمام همه این سنگ ها را قدمتی چندین هزار ساله دارد را شیشه نکنند که اولا باران و برف این سنگ ها را از بین نبرد چون رسوب بلافاصلهتمامی اشکال و هکاکی هایی که روی این سنگ ها انجام شده را می برد ...یا اینکه خیلی از ادم های بی فرهنگی بوده اند که با چکش و قلم بر روی این ها یادگاری نوشته اند که اگر قسمت شود و بروید می توانید ببینید چرا باید این کار انجام شود شاید بگویم چقدر توریست و بازدید کننده خارجی به ایران فقط برای بازدید این بناهای تاریخی می اید.

مکانی که واقعا شما نمی توانید اصلا بالا بروید یعنی کوهی بسیار خطرناک که هیچ یک از خانواده ها اصلا نمی توانند بالا بیایند انقدر که خطرناک و سخت بوده من و برادر با مشقت رفتیم بالا ولی چرا نباید یک اسانسور که انقدر هم هزینه ندارد یا با همین بلیط هایی که می فروشند طراحی و درست کنند؟!!!!یا مثلا چرا نباید چندین فروشگاه شیک و تمیز یا پارکینگ طبقاتی درست نکنند ؟!انقدر وضعیت پارکینگ و وردی افتضاح بود که قالب وصف نیست....خلاصه بگذریم..انشالله که درست شود.blush

و اما حمام وکیل که انصافا در حال بازسازی بودند و چقدر قشنگ در حال تعمیرات بودند بنده به عینه مشاهده کردم...یعنی مدیریت عالی و خوبی داشت که به همه جاهای حمام که در حال خراب شدن بود رسیدگی و بازسازی کرده بودند.

پیشنهاد بنده این هست که حتما به بازار وکیل برید بازاری قدیمی و قدمتی بسیار بالا و تمامی فروشنده های ان اکثرا پیر و مسن هستن با انصاف و خوش برخورد و اصلا شما هر چیزی را می خواهی امتحان کن و نخر اصلا ناراحت نمی شوند این خاصیت مردم شیراز هست مهربان و با محبت

تصویری که گرفتیم با برادر از "درب ورودی بازار وکیل" اگر جلوتر بروید در وسط بازار یک طرف به سمت چپ و طرف دیگری به سمت راستت می رود. ولی همه چیز در این بازار هست، مثلا گیوه که ما پرسیدیم شاید حدود 400 هزار تومان بود یا قالیچه های بسیار زیبا با نقش و نگار های ایرانی و اصیل در حدود 1500000 هزار تومان متوجه می شوید که کار دست است و چقدر زمان صرفه ان شده انقدر این بازار شلوغ هست ولی شما به هیچ وجه من الوجود خسته نمی شوید

اما در همین بازار یک خانواده توریست را دیدم و همینطور که ان ها را تعقیقب کردم در بازار که ببینم هدفشون از اینکه به شیراز امدن چی هست و واقعا چه چیزی این خانواده را به اینجا اورده و سبب جذب این توریست ها شده من رو کمی کنجکاو کرد، واقعا این دختر و پسر و مادر بسیار متین و باوقار و ساکت و با ادب بودن ولی چون بنده زیاد به انگلیسی مسلط نبودم فقط تونستم از روی حرکات این خانواده بفهمم به چی علاقه دارم...یک نکته ای را بگم ببینید چقدر برای اونها تاریخ و اثار باستانی ما مهم است و چقدر فرهنگ دارند ...ولی معدودی از افراد کشور ما بی تفاوت هستند و توجهی ندارند و حتی کمی رسیدگی

*تصویری از این خانواده که خودتون می تونید حدس بزنید چه چیزی را نگاه می کنندyes

این سه توریست همان خانواده ای بودن که گفتم، نگاه کنین واقعا با چه دقتی به تیشرت ها نگاه می کنند این تیشرت ها اصلا قیمتی نداشت ولی نکته اینجاست که این خانواده به عکس روی تیشرت ها توجه می کنند یعنی اثار تاریخی که روی تیشرت چاپ شده بود خیلی نظرشون رو جلب کرده بود و اخر هم خریدند و طوری فروشنده را متوجه کردن که ما از این تیشرت از روی عکسی که روی اون چاپ شده خوشمون امده و می خواهیمش ولی واقعا باید می دید که چقدر مشتاق بودند."به خاطر طرح چاپ شده روی تیشرت" که دروازه قران، کوروش کبیر، و همچنین بازار وکیل....

حتما بعد از بازار سری به ارگ کریم خان بزنید...که ببینید به چه وضعیتی در امده است، البته سه قسمت از دیده بانی های این ارگ سالم مانده و پابرجا و یک قسمت ان در حال فروریختن هست اگر بروید و ازنزدیک ببینید متوجه خواهید شد که یکی از دیده بانی ها کاملا کج و به زودی اگر رسیدگی و تعمیر نشود می ریزد...که پشت همین دیده بانی سرویس بهداشتی درست شده است....مشاهده کنید.

دقیقا این پشت این دیده بانی ساخته شده است ولی راهکارهایی برای تخریب این سرویس بهداشتی و در جای دیگری سرویس بهداشتی را گذاشتن وجود دارد....sad

ولی پرسنلی بسیار کاری و چندین سال در ان جا بود از وضعیت ریز و درشت این اثار توضیحات قشنگی داد و گفت: که در شیراز به دلیل راه اندازی مترو از زیر زمین و لرزش هایی و دلایل دیگری چون چاه های عمیق باعث شده این قسمت ارگ کج و در حال ریزش باشد.

امیداورم که همه چیز بر روی اصول و مبنا باشد، و تمامی مدیران و شهرسازان سعی خود را بکنند تا با حساب و کتابی دقیق به تمام این اشکالات رسیدگی کنند تا کشوری زیبا و با عظمت و با اثار و قدمتی چنین هزار ساله داشته باشیم و همین طور جوانان و نوجوانان نسل های بعد هم از این اثار بازدید و ان را پاس بدارند.

در پایان سعی کنید ابتدا به حافظیه بروید مرکز شعر و عرفان حسی خارق العاده به شما دست می دهد فضایی دل انگیز و زیبا در انجا حاکم است امیدوار هستم همه دست به دست هم بدهیم و ایرانی زیبا و همیشه سربلند داشته باشیم.smiley

ای تو را با هر دلی رازی دگر

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۶ ، ۱۴:۰۰
مرتضی پاک نیت

در هر زمان و شرایطی قران را تلاوت کنیم:

در هر زمان و شرایطی قران بخوانیم

قران خدا را به انسان نزدیک​تر از رگ گردنش می​داند، آنقدر برنامه​ها و اپلیکیشن​های کاربردی، و یا نه بازی در موبایل همراه ما وجود دارد، چرا نباید یک نرم افزار قرانی همراه با تفسیر و ترجمه در گوشی ما نباشد! چرا هر روز یک ایه نخوانیم؟ چرا وقتی کار داریم یا می​خواهیم مشکلاتمان گشایش پیدا کند به قران رجوع می​کنیم، چرا نباید همیشه و هر زمان قران بخوانیم "حتی یک ایه با ترجمه هر روز" امری طبیعی است..پاسخ این سوالات برای همه متفاوت است مثلا ما می​خوانیم ولی هر روز نه و گاهی اوقات کسانی برای کارهای مهمی که دارند و می​خواهند در ان قبول و موفق شوند به قران رجوع می کنند، چرا باید اینگونه باشد؟!

اگر بدانیم چه لذتی دارد قران خواندن...اگر بدانیم ...که نمی​دانیم و گاهی اوقات می​خوانیم و گاهی اوقات نمی​خوانیم اصلا قصد کنیم هر روز 10 ایه، تا حالا یک بار قران را خوانده​ایم، شاید درصد کمی باشند که یک دور کامل قران را خوانده باشند.

سوره​هایی از قران وجود دارند که خواندن ان​ها خیلی تاکید شده است و انسان را از مسایل اعتقادی زیر بنایی و ایدئولوژی اسلام،تشریح قانون گذاری و بیان احکام فقهی،یا همین طور مسایل معنوی و اخلاقی فردی،اجتماعی و قران شناسی،تشویق به جهاد، داستان بنی اسرائیل و خلقت حضرت ادم و همچنین هاروت و ماروت و طالوت و جالوت اشنا و تاثیرات بسزایی دارد که هر چه گفته باشیم کم گفته ایم..."ببینید چه تاثیرات بسزایی در زندگی ما خواهد داشت.

حالا الگو قران باشد به کجا ها که انسان نمی رسد چه پیشرفت​هایی که پیدا نمی​کند کمی تامل این همه وقت صرف کارهای بیهوده و زود گذر تماشای سریال یا فیلم​های بی انتها و وقت گرانبها را از بین بردن" سوره​ای که فقط انقدر فضیلت​ها دارد و موضوعاتی از این قبیل را در بر می​گیرد سوره بزرگ قران بقره است.

🌺✍️✍️✍️حالا ببینید چه فضیلت​هایی  این سوره دارد این سوره مهم ترین سوره​هایی است که بخش​هایی پیرامون توحید و شناسایی خداوند مخصوصا از طریق مطالعه اسرار افرینش (بخصوص افرینش انسان امده است). یا بحث​هایی در مورد اعجاز قران، یا همچنین پیرامون داستان آدم و حوا و توبه ان​ها ،چقدر قشنگ و خیلی منظم در مورد تک تک این​ها ایه و ترجمه امده است.

حتی بحث​هایی در مورد پیرامون رزم و ماهیت نبرد در اسلام، یا بحث​هایی که در جامعه ما پررنگ و هر روز با توده​ای از ان​ها رو به رو هستیم: احکام ازدواج و طلاق، روزه و جهاد و حج. قرآن بر تمام جنبه‌های زندگی مسلمانان نفوذ کرده‌است. و اهداف زیادی را دارد در سوره بقره که می​خوانیم هدف این سوره این است که انسان​ها از نظر ایمان و اعتقاد و کردار و عمل به سه گروه تقسیم می شوند:

معرفی سه گروه از مردم:✍️

1-متقین ،2-کافرین، 3-منافقین،

ابتدا متقین را توصیف کرده در اغاز سوره، خداوند سبحان اعلام می​فرماید :"قران هدایتگر و راهنمای متقین و تقوا پیشه​گان است" هدایتگری که شکی به هیچ وجه من الوجود در ان نیست، پس از این جمله می​توانیم پی ببریم که هر چه تقوای انسان بیشتر شود، بهره او از هدایت قران افزونتر است. تقوای الهی پیشه کردن" یعنی مهار کردن نفس و خود کنترلی، نظری به خود کنیم کمی تامل!

ایات 3 تا 5 وصف متقین است: (هدی المتقین) از کلمه هدی می​فهمیم که موضوع قران "هدایت " است و هدف اصلی و مهم ان انسان سازی و انچه که به هدایت انسان و نجات او از گمراهی​ها مربوط می​شود در قران بیان گردیده است. و اما کلمه هدایت در قران به دو معنی بازگشت می​کند:

1-"هدایت تکوینی" و منظور از ان هدایت رهبری موجودات است; بله همه چیز در این دنیا بر اساس حساب و کتابی خیلی خیلی دقیق هست که هیچ شکی در ان به هیچ وجه من الوجود نیست پس این رهبری موجودات به وسیله پروردگار زیر پوشش نظام افرینش و قانون مندی​های حساب شده جهان هستی است.

2-"هدایت تشریعی" که به وسیله پیامبران و کتاب​های اسمانی انجام می​گیرد، و انسان​ها با تعلیم و تربیت ان​ها در مسیر تکامل پیش می​روند.

حالا یک سوال؟ چرا هدایت قران ویژه پرهیزگاران است؟

پاسخ : چون تا مرحله​ای از تقوا در وجود انسان نباشد مرحله تسلیم در مقابل حق و پذیرش انچه هماهنگ با عقل و فطرت است محال است، انسان از هدایت کتاب​های اسمانی و دعوت انبیا بهره بگیرد"زمین شوره زار هرگز سنبل برنیارد اگر چه هزاران مرتبه باران بر ان ببارد" سرزمین وجود انسان از لجاجت و عناد و تعصب پاک نمی​شود و بذر هدایت را نمی​پذیرد، و لذا خداوند می​فرماید قران هادی و راهنمای متقیان است.

👆✋️✍️2-کافران: که در نقطه​ای مقابل گروه اول یعنی متقین قرار گرفته​اند و به کفر خود معترفند یعنی با اگاهی کامل انکار می​کنند "کفر به معنای چیزی را پوشیدن یا پوشاندن " است، و این یعنی درجه اخر کفر می​باشد که همان پوشیده شدن فطرت پاک الهی انان به علت گناه و نافرمانی الهی که الوده و پلید گشته و سیاهی از جهل و بی خبری ان را پوشانده است.

انان به هدایت​های فطرت و وجدان انسانی پاسخ مناسب نداده​اند و خود را از این نعمت الهی بی بهره کرده​اند، که دقیقا در ایات 6 و 7 وصف انان امده است.

علت کفر:

1-حسد و لجاجت،

2-تعصب قومی و نژادی،

3-غرور جاهلانه دینی

4-حرص بر دنیای فانی و برخوداری از ان

5-خود پرستی و میل به زندگی جاودانه

حال یک گروه دیگر هم هست گروه سوم:

3- منافقان: که دارای دو چهره​اند با مسلمانان ظاهرا مسلمان و با گروه مخالف ظاهرا مخالف مخالف اسلامند. البته چهره اصلی ان​ها همان چهره کفر است. بدون شک زیان این گروه برای اسلام بیش از گروه دوم است. و به همین سبب قران با ان​ها برخورد شدیدتری دارد; ایه 8 تا 20 وصف منافقین اورده شده :

صفت منافق: دروغگویی، تظاهر به ایمان، نان را به نرخ روز می​خورند، فریب کار هستند، مومنان را تحقیر می​کنند، و اما در واقع انسان منافق قلب بیماری دارد (فی قلوبهم مرضی) ولی خود نمی فهمند. پس انان در مرز بین کفر و ایمان قرار دارند. و اگر خود را معالجه نکنند فساد اعمالشان انان را به سوی کافران سوق خواهد داد. در ایه 17 ذهب الله (بنورهم) خداوند نور منافق را می​برد. منظور این است که نیت و اندیشه ادمی هر چه باشد هر چه! راهی را که صاحب فکر انتخاب کرده روشن می​کند و او در پرتو نور حاصل توطئه می​چیند و نقشه​هایش وی را به هدف نزدیک می​کند. همه انسان ها دارای

1-هدایت فطری غریزی

2-هدایت وحی (فکری) همان الهام الهی و یا وسوسه شیطانی که ابزار همه ان ها فکر و عقل است.

3-هدایت حسی مانند چشم و گوش می​باشند.

و این هدایت​ها به گونه​ای دارای نور است و ان​ها را در راه رسیدن به خواسته​هایش یاری می کنند. و با مراجعه به صفات این سه گروه در این سوره مبارک می توان انسان​ها را شناخته و رابطه خود را با انان ، مطابق انچه که خداوند سبحان دستور فرموده است تنظیم کرد.

/موفق باشید.

مرتضی پاک نیت/

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۲۷
مرتضی پاک نیت